فقط خدا

  • خانه 
  • لبیک یا الله  

شهدای ایران 

11 آذر 1400 توسط فقط خدا

​یاد شهدا 

قلم بنویس از شهدا که نامشان تا ابد دردلهاست 
هرکس به دنیا میاد سرنوشتی در پیش رو دارد 

خداوند جز سعادت انسان هیچی دیگر نمیخواهد 

برای همین هست،خدا، پیامبران وقرآن رو برای راهنمایی انسان فرستاد .

سرنوشت را  خودانسان میسازد 

یکی به بی راهه میرود که اخرش جز گمراهی وشکست نیست ودیگری به راه روشن وحقیقت میرود که نتیجه تلاشهایش میشود ،آخرتی آباد وخشنودی خداوند…

میرزا کوچک خان یک روحانی مبارز که نام اصلیش یونس استاد سرایی مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی بود …..

اوتاب نیاورد. ظلم وستم وتجاوز استعمار گران رو، خدارو ناظر میدانست که باید در برابر ظلم ایستادگی کرد ومبارزه و

نیت پاک وشجاعت پهلوانی میرزا کوچک خان باعث شد جنبش ایشون تبدیل به یک نهضت شود ، نهضتی که بعد ها زبانزد جهان شد ..

کم نیستند از این مردان در تاریخ بزرگ ایران ما ….

کسانی همچون
 شهید 

عباس بابایی که تمام زندگیش جز فروتنی وخشوع وخشیت وعشق به وطن چیزی نبود …
شهید صیاد شیرازی که خار چشم دشمنان بود ساده گی وشجاعت زمره زندگیشون بود …
شهید رجایی که مسولیت ریاست جمهوری باعث نشد غرور وکبر وارد زندگیشون بشه وعدالت مولا علی( ع) رو سیره زندگیشون کردن وغم خوار ودلسوزانه مسولیت ریاست جمهوری رو بر عهده گرفتند …
وشهدای زیادی که قلم تاب  ندارد باز هم کم میاورد در برابر این همه دلاوران ایران 

…..
واما در آخر شهیدی که هنوز در یادها زنده هست،و هیچکس باور به نبودش ندارد …

شهیدی که به صورت  گمنام زندگی کرد ساده گی رو در زندگیش پیاده کرد 

ترس از خدا در نمازهای عاشقانه اش میشد دید… 

شجاعتش به حدی بود که دشمنان خطاب به ایشان میگفتند :از چشمانش میترسیم… 

چشمهای که هم مهربان بود در برابر دوست 

وهم خشمگین در برابر دشمن 

شهیدی که از دل این خاک رشد کرد وعاشق ولایت بود 

شهیدی که یادش تا ابد در دلهای همه جهانیان وصدالبته ما ایرانیان هست 

اویک سردار بود، ولی خودرا سرباز میخواند 

( سردار دلها ) شهید حاج قاسم سلیمانی 

تمام قطرات خون ما در برابر ظلم به جوش می آید 

به قول میرزا کوچک خان جنگلی 

خطاب به دشمن  انگلیسی ( سعی کنید صدای شلیک توپ های شما جوانان ایران را بیدار نکند ) 

ما صبوریم 

ولی امان از روزی که به صدا درآییم  

در برابر ظلم مشتی خواهیم شد 

به فرمان رهبری جان خواهیم داد 
#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

مدرسه بنت الرسول( س) الشتر

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان ( عج) 

01 آذر 1400 توسط فقط خدا

“‍ﻣﺮﺍﻗﺐ” ﺑﺎﺷﯿﻢ…
ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﺪ

“ﻋﯿﺐ ﺁﺩﻣﻬﺎ” ﺭا ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ
ﺍﻭﻝ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭا
ﺗﺮﻭﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ…

ﺑﻌﺪ “ﺁﺑﺮﻭﯼ” آن‌ها را
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ،

ﺻﺪﺍﯼ ﺗﺮﮎ دل‌ ها را
ﺯﻭﺩﺗﺮ از فریاد زبان ها
می شنوند
تو گر خوب باشی به خود خوبی کرده ای
پس بنگر راه درست در مقابل چشمان زیبایی هست که خداوند بهت هدیه داده
این رو بدان
این دنیا پا برجاست چون پسر آخرین خانواده خورشید هنوز درمیان ماست
دستی رو گرفتن موجب شادی دل امام زمان میشود
پس در دل تاریکی های این دنیا
سلامی به مولایمان صاحب الزمان ( عج)
کنیز زهرا( س)

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشی ها

01 آذر 1400 توسط فقط خدا

روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشی‌ها

پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی
افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید
داعشیها بلایی سرتان میاورند.
که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانواده های
منطقه به دست داعش اسیر شدند
که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها
را سربریده و دختران و زنان را برده
بودند.اینجا بود که مجبور شدیم یکی از
خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی
افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم
خودش را بکشد..و در اخر برادرم که 12
سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که
این کار را انجام دهد و ما نه شب
داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین
و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با
گریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت
جدا نکن چون هر لحظه ممکن است
که اوضاع جوری شود که از ان استفاده
کنی و نگذاری که ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیافتیم و میگفت پسرم
نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم
امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی
ما را میکشند..چند روزی را با این اوضاع
بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز
بعد داشتم نماز صبح میخواندم که شلیک
گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی
شدید بود همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت
بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت
بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها
در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را
بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی
روستا با دیدن نیروهای ایرانی از
خوشحالی گریه شوق میکردیم و
بالاخره این کابوس حقیقی تمام
شد.انروزها را هیچ وقت فراموش
نمیکنیم که چگونه شب را به صبح
و روز را به شب میرساندیم..
? ? ? ? ? ? ? ? ?

بـــــیــــــاد حاج قاسم عزیز
و همه سربازان حاجی
به یاد همه اوناهای که اسلام براشون مرز نداره و از همه هستی شون گذشتن برای حفظ اسلام واقعی

هدیه به روح بلند شهدای مدافع حرم و سلامتی رزمندگان اسلام صلوات

 نظر دهید »

چه خوش است مهمانت امام زمان باشد 

30 آبان 1400 توسط فقط خدا


? لطفا چند دقیقه وقت بگذارید و این کلیپ ببینید

? سعی کنید در یک جای خلوت باشه

? این کلیپ رو ارسال کن برای اون دوستایی که عاشق دیدن امام زمان هستند

? جهت عضویت در باشگاه خادمان مجازی 09916062640 واتساپ پیام دهید

 نظر دهید »

این هست نعمت خداوند 

28 آبان 1400 توسط فقط خدا

​? داستان کوتاه 
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ .

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ

ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ …

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ،  برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد .

❣پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم

ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ

❣ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ

نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ

❣ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ

ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ .

❣ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم …

ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا

نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم …
شراب شوق می نوشم به گرد

یار می گردم
سخن مستانه می گویم ولی

هشیارمی گردم
گهی خندم،

          گهی گریم،

                  گهی افتم

                          گهی خیزم
مسیحادر دلم پیداومن بیمار

می گردم…!!

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 85
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فقط خدا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حجاب وعفاف
  • حق الناس
  • حکاب وعفاف
  • سپاه
  • لبیک یا خامنه ای
  • لبیک یارانه ای

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس