داستان واقعی قسمت یک
31 تیر 1400 توسط فقط خدا
داستان واقعی( حسرت ) تمام خوشی های زندگیم در یک کلمه ختم میشد؛کلمه ای به نام لبخند … شور ونشاط دوران نوجوانی سپری میشد وخنده های از ته دل مرا به سوی یک زندگی پر از تلاطم سوق میداد …. خانه پدریم مملو از آرامش وشادی بود. رابطه خوبی با خواهرهام… بیشتر »