حرفهای با خدا
درد دل با خدا
خدایا تو ای یار همیشگی من
تنهایم را با تو تقسیم میکنم چون این تویی، تنها یار دوران سختمی وخوشیهایم “"”
تو بمان با من که گر نباشی پیر بی توانم
تو ای معبود من
تو ای زیبایی زندگی من
در جاده های پر پیچ خم زندگی این تو هستی که میگیری دستم را …
باران رحمتت بریز بر سر این بنده رو سیاه
تو نباشی من هیچ وپوچم
زندگی رو با نامت گره زده ام
تا در پرتو آسمانها در کنار ابرهای آرزوهایم ببندم بالهای که به عشق تو باز میکنم ..
تو ای عزیزتر از هر کسم ،باش کنارم در تلاطمهای زندگی در اوج لذت های زندگیم در نقطه کور تنهای باش کنارم که وجود تو نور یست بر من بی امان از روزگار پردرد عالم ..
غیراز تو ،که درمان کند دردم را
به غیر از تو، که آروم کند دل بی تابم را
به غیر از تو، که کنارم باشد در اوج بی تابی هارا
من تو را خواهم در خوشی وناخوشی در خوشی وتلخی در تنهای وتاریکی قبر در اوج درد کشیدن جان از بدن در زمانی که نیاز دارم به گرفتن دستم از طریق دست تو
دنیا با زیبایش خواهد ماند ومن مانم تو ………باش کنارم مگذار حالم رو به خودم
خدایا ای معبود من دلم جایگاه تو باشد نه غیراز تو، که اگر باشد نابودم در چاه ظلمت …
#به_قلم_خودم
زهرا امیری
کنیز زهرا ( س)