معجزه
#پدر_مادر
داستان واقعی
سالها از طلبه شدنم میگذشت،سالهای که صرف خوندن درس طلبگی کرده بوده بهترین لحظات عمرم بود
یواش یواش رخت آخوندی برتن کردم شدم سرباز امام زمانم ….
هر قدمی که بر میداشتم برای دلم بودکه جایگاه خدا واهل بیت( ع) بود
…
گره ای به کارم افتاد ، هرکاری میکردم گره از زندگیم باز نمیشد .
خیلی تلاش کردم برای برطرف کردن مشکلم ،
برای راه حل مشکلم حتی پیش آیت الله آملی وحتی آیت الله مکارم شیرازی ، رفتم تا شاید راهی رو پیش راهم بزارن وگره از کارم باز بشه…
ولی افاقه نکرد
هفت سال به هر دری میزدم که برطرف بشه این مشکلم ، ولی انگار قسمت نمیشد
یک روز برای عرض ادب خدمت پدرم رفتم،
پدرم مردمومن وبا ایمانی بودن حُسن کمال واردات ایشون من رو شیفته راه طلبگی کرده بود
نشستم به درد دل کردن با پدرم ، مشکلمو براش گفتم
پدر با اون چهره نوارانی ومعصومش،رو به من کردو گفت : پسرم این ذکر رو سه مرتبه بخون ، خدا بزرگه مشکل گشاست
..
الله اکبر به کرامت خداوند
طبق فرمایش پدرم ذکر رو گفتم:
خدایا بزرگیت رو شاکرم
معجزه رخ داده بود
مشکلی رو که ۷سال هرکاری میکردم حال بشه به دعا وفرمایش پدرم ،برطرف شد
گره از کارمن با ذکر پدرم
با راهنمایی پدرم ، برطرف شد
ومن اونجا معجزه خدارو با تمام وجودم احساس کردم
ودرک کردم که خدا فرشته های داره که همیشه درکنار ما هستن
صد حیف که غم از دست دادن پدر بر دل من نشست
ولی باید قدر پدر ومادر را دونست
اونها فرشته ها ی به نام پدر ومادر هستن
????این قصه یک تلنگر میتونه باشه
برای من وشما وهمه
زندگی پراز تلاطم هستش
امواج غم میاد تو زندگی همه، ولی چرا واقعا ؟
چراتا هستیم رحمت وهدیه های خداوند رو نادیده میگیریم
روزنه نجات بخش همه ما اطاعت از فرمان خداونده
امروز رو بوسه بزنیم بر دستان پدر ومادر
وخیراتی بفرستیم برای پدر ومادران آسمانی
تا هستیم قدردان پدر ومادر ها باشیم که خیر همه با رضایت پدر ومادراشون هست
#به_قلم_خودم
#کنیز_زهرا(س)