نجوای با خدا
نیایش
الهی حقیرترین موجود منم
با بادی می افتم
با آفتابی میخشکم
زبانم بر روی دیگران باز است
بعد انتظار بهشت رادارم
چشمم بر حقیقت باز
ولی آن را نمیبینم
چه کنم بر ناسپاسی دلم
که میداند نعمتم از آن کیست
ولی زبان بر شکر گذاری ندارد
الهی دل بازتاب توبه را دارد
که بگوید ببخش ومرا ببر به سمت وسوی رحمتت
ولی باز بر زبان خود میگویم گناه راه
چگونه بشری هستم که راه رفتن را بلدم
ولی توان راه رفتنم را ندارم
الهی ازت میخوام
فرصتت را از من نگیری
توان بخشیدند را بهم بدهی
دستان بی رمق مرا بگیر
به سمت وسوی رحمتت
تا نتوانم بروم به سمت وسوی گناه
الهی
ازت میخوام مرا ببخشی برای اینکه دلم پشیمان از گناه است
یاریم کن
که اگر یاری ام نکنی
من حقیرم ومسکین
الهی شکر برای هرآنچه به من عطا کرده ای
شکر برای هرآنچه بهم نداد ه ای
یاریم کن بار گناهام سبکتر از پر گنجشک شود
من آن درمانده همیشه بنده توام یا رب
دل پشیمان از گناه روزگار دنیا
دل نگران از روی برگردان شدن تو به خودم
یارب
تو بمان کنارم
که سخت میترسم اگر نباشی کنارم
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا( س) مدرسه بنت الرسول(س) شهرستان سلسله