جاماندگان عشق ( شهرستان الشتر)
هستم عاشق راه تو
تو ای سید من
بگیر از دلم یک سراغی
دردفراق سخت آتش میزند دلِ بی تاب من، زخم دل من رو فقط دیدن ضریح تو آرام کند
از راه دور تورا سلام گویم
جواب سلام با جان دل شنیدم
سلام بر حسین ( ع)
هستم عاشق راه تو
تو ای سید من
بگیر از دلم یک سراغی
دردفراق سخت آتش میزند دلِ بی تاب من، زخم دل من رو فقط دیدن ضریح تو آرام کند
از راه دور تورا سلام گویم
جواب سلام با جان دل شنیدم
سلام بر حسین ( ع)
اربعین
اربعین امده بر رنگ سیاه
رنگ ماتم، غم وعزا
اربعین یعنی اشک چهل روزه زینب
غم جگر سوز یک خواهر
اربعین یعنی دل رنجیده زین العابدین
غم،درد یتیمی،سید ساجدین
اربعین یعنی دوراز ظلم یزیدیان
بگوید قصه مظلومیت شهیدان
کربلا پُر بود از غبار غم
نداشت در خودش هیچگونه رحم
میگذرد سالها از درد نینوا
چشم گریان است بعداز سالها
هردم برفتن عاشقان به کربلا
به یادشهدای روز عاشورا
تسلیت گوییم به تو ای مولا
قبول بفرما تو این عزاداریها
مهدی فاطمه امشب غمگین است
در کوچ تنهایش دل خونین است
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)
مدرسه بنت الرسول ( س) شهرستان الشتر
تسلیت میگم اربعین سید سالار شهیدان امام حسین( ع) ویارانش را
نجوابا خدا
درد بی امان دلم را ، بنویس تو ای قلم بی جان
گرچه جان تو در نوشتن است
مینویسی حرف ونگفته هارو
حزن دل بر باب شوق نوک قلم چه بی سراسیمانه میگذرد
جسم بر خاک میماند روح بر آسمان یادگار
به دور از گفته ها ونگفته ها
آه ای خدای من
نعمت هایت همه زیبایند، بر بال پرواز رهسپارن ، به دیده یار وعاشقانه میروند چه بگویم از دل بی امان از حرف های که تو میدانی وزبانی که در چار چوب قفس دهان نمیماند
خدایا اشک بر دیدگان چون چشمه جوشان است می جوشد
وته ای چشمه دل زخمی است از ناگفته های درد زمان
دردم تو دانی درمانم تو دانی
دوست داشتم جسمم را بر بالین شهدا بگذارم ودر راه نیکی ها فدا کنم
نشد که باشم قطره ای از دریای رحمت شهدا
پر طلایی کاغذ بندازد یادگار دل بی امان وچشم گریان را
ویاد کند نیکی دوران دلیران را
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)
سلام
قصه بگم
یک قصه پر غصه
پرازدرد رنج
یکی بود
یکی نبود
علی بود وفاطمه
دوزوج بی همتا
بودن نمونه
در عالم زمانه
زندگی این دو
پرازعشق لطف
مهربونی گذشت
ثمر ازدواج
شده سه تا گل
گلی از گلهای بهشت
بوی گلها مست کننده بود
حال دیوانه وار بود
هرکس میشد عاشق این گلها
میرفت به اوج آسمانها
نام حسن وحسین وزینب
شده اصل همه ی محبت
این باغ گلستان
داشتن دشمنانی
از تبار حسودی
میکشتن یکی یکی رو
میچیدن گلهای این گلستان رو
فاطمه روبا سیلی وپهلوشکسته
علی در محراب نماز دلشکسته
کردن ویران گلستان
گذاشتن داغ بر دل زینب
شده مادر در جوانی
هم خواهر هم مادر
نکردن رحم
مسموم دل حسن
غریب غریب قبرستان بقیع
زینب ماند حسین
تمام عشق زینب بود حسین
تاب نداشت بره راه دور
همیشه بود با حسین عزیز
مردم کوفه
به رسم بی فایی
گفتن به حسین
کن یاری این مردم رو
حسین مهربان
که میدانست ندارن وفا
ندارن لطف مهر دارن جفا
رفت به سمت کوفه
عزم رفتن به سوی نینوا
خواهر نداشت طاقت دوری
باحسین رفت به سوی خود بلا
مردم کوفه نکردن وفا
گذاشتن ارباب رو تنها
قوم ظالمین
رفتن سوی نینوا
زدن تیر شمشیر
رحم نکردن بر هیچکدوم
ندادن آب برا حسین وقومش
بریدن دست ابولفضل عباس
زخم زدن بر جگر حسین
با شمشیر وبریدن سر فرزندان
تیر سه نیزه بر گلوی علی اصغر
کردن همه شیون وزاری
نبود هیچ رحم ومروت
توی خاک خول
بریدن زنده زنده
سرحسین رو
لگد زدن جسم مظلوم حسین را
وای از دل زینب
امان از دل زینب
نینوا شد پراز بلا
این گل هم چیدن از گلستان علی
زینب تنهاست
غریب بی کس
مونده کنار رقیه
دختر ویادگار حسین
بی تاب ومونده این همه آه
هردم میرفت اشک بر چشم میریخت
عمه بابای من کجاست
من بابارو میخوام
وای از دل زینب
امان از دل زینب
آورد ملعونی
سرازتن جدای حسین
کوبید برسینه دخترک تنها
نشنوم صدایت
اینم سر بابایت
چشم دختر کوچک
بر سر بریده پدر
افتاد تاب نیاورد
امان از دل زینب
الله لعنت الله علی قوم الظالمین
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)
روضه دل
واای زنده زنده سر از تن جدا کردن
دل زینب را تکه تکه کردن
گوش گوشواره دختر رو کندن
خاربر پای رقیه دیدن
زینب رو به اسیری بردن
چادر از سر دختران بریدن
ناز دختر حسین رو نکشیدن
اشک یتیمی رو درآوردن
تازیانه بر جسم بی جان زدن
سر حسین رو بر سر نیزه کردن
واای امان از دل زینب
زنده سر ازتن برادر جدا کردن
برطفل شش ماهه رحم نکردن
بوده کربلا خونین
شده دل زینب زخمی
بردن اسیری اهل حرم
زدن تازیانه بر رقیه
رباب دیگه تاب نداره
داغ دیگه ببینه
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)