فقط خدا

  • خانه 
  • لبیک یا الله  

ایستادگی

20 آذر 1403 توسط فقط خدا

​مادر

غربت نام مهدی ( عج) چه سهمگین است 

داغ نشسته بر دلش مانند کوه سنگین است 

روزگار زمانه شادمیدارد بنده هاچوعقاب 

ندانند دل مهدی بارانی است بی تاب 

فاطمیه چهر عرش را کرده غمگین 

آخر نمیدانی شکسته پهلوی دخت نبی 

به داغ مادر گریان می‌زند به سر روی 

به یاد دستان بسته شده مولایمان علی (ع)

کودکی زینب پراز درد آه ناله بود

چهره حسنین از غم رفتن مادر آشفته بود 

آخ ای خدا چه گویم بر بیداد ظالمان دنیا 

ندارند هیچ مهر ومحبت وفای انبیاء

غریب بود علی برای مردمانش آن زمان 

چونان غربت مولایمان صاحب الزمان 

به کدام ذکر گره گشاه توسل جویم خدا 

چنگ به دامن مهدی داغدیده زنم ای خدا 

آیا چو بانویم زهرا شناسم قدر  امام زمانم

نکنم دل پریشان  دل رنجدیده مولایم 

مادرم بشکسته پهلویش به دید طفلانش

مرا چگونه وفا ی کنم  به سهم مریدان

آخ بر دست ستم دیده عمربن عاص

شکسته دری به روی نمونه یاس 

پرپر شده گل یاس  علی (ع)

به دست دستان ظالمانی

آمده  به وجودعمر عثمان زمان 

ندارد هیچ رحم بر مادران

یکی به درد قنداق طفلان فلسطین 

آن یکی به درد نداشتن آغوش گرمی

زهرا ایستاد شهادت رو آموخت

درس مقاومت وایستادگی رو آموخت
گوییم صبر زینبی سیره زندگیمان 

ما همگی هستیم فدای امام   زمانمان

#به_قلم_خودم 

کنیز حضرت زهرا(س)

 نظر دهید »

من یک آزاده ام 

17 آذر 1403 توسط فقط خدا

​چرا ترس ،وقتی خدا هست 

توکل وایمان ریسمان شیعه

ضعف وقمه کشی نشان دشمن 

به دید شجاعت تیر بر کمان آرش 

به شجاعت زنان بی بی مریم عالم 

نیست تنها اسلام هیچ گاه 

هست نظاره گر مولایمان صاحب الزمان(عج)

تو باش صبور ای بانو فرهیخته 

نهایت جنگ شود شویم شیر خفته 

بیدار گردد بشکند گردن دشمن 

به لطف ورحمت صاحب جان وتن 

منم زن ایرانی وآن شیعه علی ( ع)

هستم پشت سنگر به یک اشاره ای 

زهرا ی بتول خواند خطبه ناب زمان 

پروراند زینب خطبه خوان کاخ یزیدیان 

الگوی ما ست این مادر ودختر  نجیب 

تا قیام قیامت است ما آماده ایم 

چگونه است ترس از مرگ بر دید رسانه

ندانند ما پرورش دهنده مردمان شهادتیم

ماییم ملت امام حسین(ع)افتخار کربلا 

هستیم تا پای جان با ذکر یا زهرا ( س)

لبیک گویان بر ولی زمانه آقا خامنه ای 

علم بر دست زمزمه لبیک یا خامنه ای 

لبیک یا خامنه ای 

#به_قلم_خودم 

با افتخار  تمام

 کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

فلسطین

14 فروردین 1403 توسط فقط خدا

​یونیسف: جهان تنها نظاره‌گر رنج و گرسنگی کودکان غزه است








قلبم به درد می‌آید اشکهای رو میبینم  که هیچ کسی توان رویارویی با آن را ندارد،
سختی جان کند کودکانی که به جای بازی های بچگانه، اشکهای مهمان چشمهای معصومشان شده  است .
بغض گلویم را می‌فشارد به ظلمت این دنیا ،به تصور روزی که اگر بودم جای مادران فلسطینی وهرچه داد مظلومانه سر میزدم کسی به دادخواهی  من وطفلم  بلند نمیشد وسیلی بر چهره خون‌آشام صهیونیست نمیزد .
به کدام گناه تو ای طفل زیبای من در آغوش مرگ شتابان رفتی،و گرمای زندگی را رها کردی…
گریه های  به جای لبخندهای کودکانه ،
پانسمانهای به جای عروسک‌های فراموش شده کودکان فلسطین،
بیداری های از ترس به جای خواب های  پر از آرامش 
لباس‌های خونین به جای لباس‌های تمیز وسالم کودکانه
حمام های خونین به جای حمام های گرم با دستان مادرانه
تشنگی  های آمیخته از زخم های وحشت زده به جای غذاهای رنگین مادرانه
این هست سهم کودکان مظلوم فلسطین
تصویر کودکان مظلوم فلسطین  قاب عرش الهی هست تا قیامت ،وهیچ وقت فراموش نخواهیم کرد این مظلومیت را
واین استکبار را.
وبه زودی
قلم با زیبای نامش
خواهد نوشت در تاریخ که پیروزی قدس نصیب مردمان رنجدیده فلسطین شده است 

آه ای خدا
سینه پر زِدرد  مادران داغ دیده فلسطین را  التیام ببخش
شیرینی پیروزی جبهه حق علیه باطل را بر لبان همه ما بچشان  که تو هستی
فرمانروای همه عالم
اللهم عجل لولیک الحجة بن الحسن
#به_قلم_خودم
کنیز بانو فاطمه  زهرا ( س)
مدرسه بنت الرسول ( س) شهرستان سلسله

 نظر دهید »

غیرت 

07 آذر 1402 توسط فقط خدا

​به پاس نوشتن بر مکتب عشق بندگی 

مینویسم بر لوح زیبای زندگی 

من آنم که زنده وپاینده ام

پا به پای ولایت و رهبری

میجنگم وجهادی به دست دارم 

من به پاس نام نیک روزگار 

سینه سپر کرده وخواند ام به نام جهاد 

شیرینی قدم در راه بسیج 

به کام من ماندگار تلخی به کام دشمنی

من گویم به ندای آرزوی زنان غرب

منم ادامه دهنده راه شیرزن عرب 

خطبه بانویم زینب عالم گیر بود 

شجاعتش به یک نگاه دیدنی بود 

منم میگیرم چادرم را محکم 

ومیگویم به یک نگاه به دولت غرب 

میمانم به پای این ولایت تا ابد 

#به_قلم_خودم 

با افتخار کنیز بانو زهرا ( س)

 نظر دهید »

یا زینب 

27 آبان 1402 توسط فقط خدا

معرفت را نشان یزیدیان دادن

صحنه کربلا را به رخ زیبای کشیدن

شنیدن خطبه به جای شیون از دختر علی( ع)

نگویند هیچکدام از یزیدیان به یاوه گویی

علم زینب( س) گوهر ناب دریای حکمت علی ( ع)

نشان از غیرت خطبه های دختر نبی ( ص)

بماند کربلا در تقویم روزگار 

گر زینب( س) نبودمیماند در کربلا ،کربلا پنهان
#به_قلم_خودم 

با افتخار کنیز زهرا(س) 

#تولید_محتوا 

#عکس_نوشته

 

عید همگی مبارک

 نظر دهید »

#برای_غزه

27 آبان 1402 توسط فقط خدا


#برای_غزه
صدای به گوش می‌رسد
نغمه های بر غم روزگار گوش فلک را کر کرده است
آسمان به بار دیگر شاهد کربلایی دیگر شده است
زندگی را صحنه جنگ کردن برای کودکان چگونه توصیف شود ای خدا
پرده سیاه ظلمت بار دیگر نمایان کرد رخ زشت پلیدیش را
ا
مادربودنمان را جلوه گر کودکانی کنیم ،که شاهدبودن در کودکی کشتار دسته جمعی را
بنما رخ زیبایت را ای مولای من ای صاحب الزما( عج)
تاری دید همه ما به جلوی زیبای شما کی بینا خواهد شد
کودکی در گهواره به خونی شدن تیر زهر آلود حرمله ها بار دیگر به تصویر کشیده شده است
شیرینی خندهایشان به رخ گریه تبدیل شده است ،چگونه طاقت آوریم این ظلم را که خود طفلانی در آغوش داریم ،وتصویر مادری که جسد مرده کودک خودرا بر آغوش می‌کشاند بر ذهن ما تبدیل به یک سیلی بر گوش جگر گوشهایمان مانند است
عروسک‌های قرار است در دستان پر مهر کودکان فردا بر بلندی صدایشان به محکومیت ظلم استکبار ودفاع از غزه به آغوش گرفته شود
کودکم
تو ای فرزند من
سربازی در رکاب مولایمان سیره زندگیت کن
چرا که ما ملت امام حسینیم
وسربازان سردار سلیمانی
ونخواهیم پذیرفت ظلم ستم‌کاران را و محکوم خواهیم کرد ای ظلمت را هرچند باعرسکهای که قرار است به جای کودکان فلسطین بر آغوش گیرم
#به_قلم_خودم
با افتخار
طلبه مدرسه بنت الرسول( س)

کنیز زهرا ( س)
ز امیری

 نظر دهید »

فلسطین وغیرت بی پایان 

16 مهر 1402 توسط فقط خدا

​#فلسطین_اسلام_مقاومت

سالهاست   ذکر هر مسلمان فریادیست برای دفاع از مظلومیت مردمانی که بی گناه ومظلوم اسیر ظالمانی چون اسرائیل شده اند،

 آری جنگیدن ومقاومت کردن چون امیدی به پس پیروزی رو در دل خود پرورش دادن،این مقامت نشان از غیرت یک مسلمان هست که امید روزنه هر فرد در زندگی می‌تواند باشد،

چه بسا که افرادی هستند در چارچوب دنیا که غافل از منشاء خبر دل داغ دیده مردم مظلوم فلسطین، ومیگویند که فلسطین حق اسرائیل است و..

ولی در پاسخ به این سوال که نشان از جهل است باید بگوییم 

فلسطین پاره تن اسلام هست 

فلسطین پاره ای از تاریخ در نقشه زمان گرفتار ظلم بی پایان اسرائیل هست، فلسطین رو اگر منزل خودمان بدونیم بی شک در برابر ظلم نشان  قد علم میکردیم وسپری می‌شدیم در برابر ظلمی که در حق ما شده است ،مقاومت غیرت بار مردم فلسطین وجبهه مقاومت کاریست که هر مسلمان غیرو به پیش میکشد ،مسلمانی که آیین وشریعت راه پیامبر( ص) را برگزیده ودفاع از مظلوم را تداعی ذهن خود کرده است  

امروز نشانه های از فروکشی  اسرائیل وامریکارو خواهیم دید  که چه حقیرانه گرفتار  نتیجه ظلم خود شده اند 

زنده باد فلسطین 

زنده باد  اسلام 

زنده باد غیرت پر افتخار مقاومت 

ومرگ‌بر اسرائیل 

مرگ بر آمریکاه

مرگ بر ظلم ناپایدار 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

با افتخار  مدرسه بنت الرسول  ( س)

شهرستان سلسله

 نظر دهید »

نجوای با خدا

02 تیر 1402 توسط فقط خدا

نیایش

الهی حقیرترین موجود منم 

با بادی می افتم 

با آفتابی میخشکم  

زبانم بر روی دیگران باز است 

بعد انتظار بهشت رادارم 

   چشمم بر حقیقت باز 

ولی آن را نمیبینم 

چه کنم بر ناسپاسی دلم 

که می‌داند نعمتم از آن کیست 

ولی زبان بر شکر گذاری ندارد

الهی دل بازتاب توبه را دارد 

که بگوید ببخش ومرا ببر به سمت وسوی رحمتت

ولی باز بر زبان خود می‌گویم گناه راه 

چگونه بشری هستم که راه رفتن را بلدم 

ولی توان راه رفتنم  را ندارم 
الهی ازت میخوام 

فرصتت را از من نگیری 

توان بخشیدند را بهم بدهی 

 دستان بی رمق مرا بگیر 

به سمت وسوی رحمتت

تا نتوانم بروم به سمت وسوی گناه 

الهی 

ازت میخوام مرا ببخشی برای اینکه دلم پشیمان از گناه است 

یاریم کن 

که اگر یاری ام نکنی 

من حقیرم ومسکین 

الهی شکر برای هرآنچه به من عطا کرده ای 

شکر برای هرآنچه بهم نداد ه ای 

یاریم کن بار گناهام سبک‌تر از پر گنجشک شود 
من آن درمانده  همیشه بنده توام یا رب 

دل پشیمان از گناه روزگار دنیا 

دل نگران از روی برگردان شدن تو به خودم 

یارب 

تو بمان کنارم  

که سخت میترسم اگر نباشی کنارم 

#به_قلم_خودم‌ 

کنیز زهرا( س) مدرسه بنت الرسول(س) شهرستان سلسله 

 نظر دهید »

جمعه های بیقرار 

26 خرداد 1402 توسط فقط خدا

​

امام زمانم 
جمعه ای که درآن حس غریبی را دارد با گونه های خیسم ،مینشانم بردیوار خاطره ها…

هر روزم پر زدردبه دنبال آرامش ابدی خواهم گشت،و بر دیوار خاطرهایم ثبت خواهم کردم

 که ای مولایم درمانده درد دوریت هستم 

گل نرگس را بویدن به نشان غربت وتنهایت  

به حرم خالی دل نگاه کردن وشکوفه های بهاری قلبم با قدومت باز خواهند شد ای منجی بشریت..

تو ای صاحب برکت زمین که هستی همیشه دلواپس بر دل جوانان این سرزمین 

میدانم که میدانی 

من حقیر به دنبال نشانه ای از دیدن وبوییدن عطر ناب رحمتت هستم 

مولایم 

توای سنگ صبور دنیا 

هرجای را گشتم ولی ندیدم اثری از رحمت تو ای صاحب الزمان( عج)

تو بگو من گناهکار چه کنم لایق دیدن شوم  

هر لحظه از عمرم فدای قدوم مبارک تو ای صاحب الزمان ( عج)

جوانیم نذر سلامتی تو ای صاحب الزمان(عج)

کاش برسد ومن بمانم ثابت بر این جمعه وبگویم تبریک بر همه 

که رسید بهار جانان 

که رسید رحمت ابدی ناب دنیا 

#به_قلم_خودم‌ 

کنیز زهرا (س)

با افتخار شاگرد 

مدرسه بنت الرسول ( س)

 نظر دهید »

آقا جان

05 خرداد 1402 توسط فقط خدا

​مولایم سلام 

در کوچه و پس کوچه های شهر دلم هک کرده ام هر قدم منتظر توام،آینه های روزگار رو عبرت عمر خود کرده ام ،تا شاید نشانی از شما دریابم،غم‌های کوچک دنیا به غم بزرگ دوری شما بسیار سنگینتراست آقا جان 

شاید لایق گفتار نباشم با همکلامی شما ….

اما مطمئنم  نگاه پر مهر شماست بر زندگی من بی نواست…

آقا جان 

بگذار بنوازد دنیا به کام خود 

روزی خواهد آمد نوازش نواختن حضور شما بر چشمان نالایق ما …

تا آن زمان به آب وجارو کردن کوچه های قلبم مشغول خواهم شد وخودرا آماده کنیزی شما خواهم کرد

#به_قلم_خودم‌ 

کنیز بانو زهرا( س)

 نظر دهید »

ما ملت امام حسینیم

04 خرداد 1402 توسط فقط خدا

عالی بود 😔👌

اگر دل شکسته‌ات…

شکسته‌تر شد التماس‌دعا🙏
#ما_ملت_امام‌حسینیم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 نظر دهید »

مروارید پنهان ایران

27 اردیبهشت 1402 توسط فقط خدا

بعضی ها می‌گویند طلبه ها برای فرهنگ کشور چه کار می‌کنند؟؟!!

این کار بالغ بر سه ماه طول کشیده و الآن چند شب هست در مازندران انجام شده…👌
ببینید…🌱

 نظر دهید »

حجاب وعفت

24 اردیبهشت 1402 توسط فقط خدا

​

حجاب 

به یاد آور جنگ تن به تن را 

خون های ریخته شده بر خاکریزها

تجمع زنان باغیرت به پاس از زحمات

پشت جبهه حق

 که خاطره بود در آسمانها 

دانه دانه ستارهای آسمان شدن 

بریده بریده شفای عاجل برای زنان شدن

خاک پاک میهن رو لاله زار کردن

تا آرامش را به ما هدیه دهند 

الان سالهاست که گذر عمر به یاد برد

نقش شهیدان را به فیلم وفضا برد 

افسوس مادران شهید به یوم موعود 

تبدیل به سلبریتی های بی حیا شد 

کجایند آن مردان بی ادعا 

بکوبند  دستی بر دهان روزگار 

بگویند ای خواهرم ای مونس ایران 

حجابت سرچشمه همه خوبی هاست 

مهره پاکی بانو فاطمه زهراست 

به چه فروختی عزت ونفست را 

گردنبد کردی حصار شیطانی را 

بمان همپای مولایمان مهدی 

که نگویند لعنت برمردمان  زمانی 

آه بر دل مولایم مهدی 

چه کشد بر دیدن وضع های فجیع 

خواهرم دنیا ندارد وفا به کامت 

تو نمانی به روزگار زیبایت 

خواهد بنشاند لبخند تلخ دنیا به رویت 

آن مسیح پول پرست وبی عفت 

#به_قلم_خودم‌ 

با  افتخار کنیز بانو زهرا ( س) 

 نظر دهید »

پروردگارم 

19 اردیبهشت 1402 توسط فقط خدا

​در گدایی تو چه کنم که باد آورده به روی من طعنه بندگی نکرده‌ایم را

خالصانه گویم ایزد من چه بی ثمر بود عمرمن که نتوانسته بندگی را به جا آورم 

شب جامه به تن خواهد کرد وروسیاهی مرا پنهانتراز قبل می‌پوشاند 
خواهم رو آورم به سجاده پراز عشق وگویم دردهای که شبانه هایم بر بالش تنهایی سر میکرد

پروردگارم تو تمام ثروت پنهان وآشکار منی ،اما حیف که چون گل بی ثمر در صحرا مانده ام ،وروزگار خوش دنیا رو به کام آخرت زیبا فروخته ام 

بگیر دستان بی رمق وحقیر مرا که ،من آنم روزی  خواهم شد مهمان قبر تاریک  وسرد ،وتویی باز مونس وفریاد رس من 

…

الهی ،

توای زیباترین ترانه زندگی من

بودی کنارم ولی ندیدم 

دستم را گرفتی ولی ندیدم

اشکهایم را به طفل صغیر پذیرا بودی ولی باز ندیدم 

گناهم را دیدی  وبه روی من نیاوردی ولی باز این بار هم ندیدم

 

به

خوشی های که از یاد برده بودم تورا لبخند زدی ولی باز ندیدم و شکر نکرده از کنار این قضیه هم گذشتم 
خدای من ،من آنم که نیازمند توام

خدایا من درمانده ام 

شرمنده ام 

به بودنت نیازمنتراز قبل هستم

کنارم باش مثل همیشه 

که اگر نباشی کنارم ،منم ذلیل ومسکین

#به_قلم_خودم‌ 

کنیز بانو زهرا(س)

 نظر دهید »

نیایش 

12 فروردین 1402 توسط فقط خدا

​روز جدید بار دگر رسید 

لطف ایزد شد به بار دیگر نصیب 

به صدای دلنشین اذان صبح 

می‌شود آغاز به لطف ايزد منان 

صبح فجر تا تابیدن خورشید 

دلگرمی باهم بودن هم نوعان خویش 

بهار چهره زیبایش را می‌کشد به رخ 

تا بنشاند خطی بر چهره های خسته مان 

تو امروز بار دگر شدی بیدار 

پس کن شکر ايزد پاک وبا توان 

بکش از تنت که به زیبایی زندگی 

کار وبرکت تواضع وفروتنی 

بندگی خالق هستی همین بس 

زیبایش به پنهان پرده بصیرت 

تو باش بنده  از بندگان خدا 

نکش غرور رو با خود به هر کجا 

دست گیر عالم دست گیر دستانت 

باشد همیشه هر کجا به دنبالت 

شاکر ايزد باش که اوست یکتا 

نگاهش به نگاه زندگیت باشد همه جا 

امروز آمده بار دیگر به لطف خدا 

پس زندگی کن زندگی به زیبائی شکوفه ها 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س )

مدرسه بنت الرسول(س)شهرستان سلسله

 نظر دهید »

مناجات

23 اسفند 1401 توسط فقط خدا

​#نیایش

غم هجران من از دوری توست 

چگونه وصف کنم نام ویادت،که همان به فکر افتادن به یادت عجب آرام می‌گیرد قلبم،،، 

روبروییم یک پنجره است از فولادی به نام دنیا، زیبایی پشت پنجره را برایم کدر میکند ،ولی باز این تو هستی که مهربانترین هرکس دستانم را میگیری وراه باز شدن این پنجره را برایم باز میکنی، تو ای ایزد پاک من ،نامت آرامش می‌دهد به قلب طوفان زده ام …

تلاطم طوفان این قلبم چنگ می‌زند بر خاک پاک جمکران که بگیرم نشانی از ارباب دلم،همان کسی که آخرین بازمانده طهارت بر روی زمین است وخواهد آمد روزی که بگیرد دستان کوچک مارا ونشان دهد آن نور حقیقتی که جلوی چشمانمان پنهان شده است ،

عجب عیدی خواهد شد امسال ،به یوم تولد منجی عالم نوید آمد مهمانی با آمدن بهار قرآن وبهار دل نشان از لطف تورا دارد ای ایزد من ……

بگیر این دستان بی‌رمق مرا که اگر نگیری ،من آنم که نابودی چاه فنا شوم 

یادت به لطف ذکرت شیرین می‌کند طعم  شیرین زندگی را بر من …

میدانم که هواست همیشه به من هست ،ولی عاجزانه ازت میخواهم پای نامه عمر من بنویسی 

….

این بنده خاص من بودوعاشق  اهل بیت( ع)

 بنویسید روی پیشانی این بنده ………

این هست کنیز زهرا(س)

#به_قلم_خودم 

ز.امیری کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

برسد دست علی دایی

03 آذر 1401 توسط فقط خدا

🎥 وقتی زینب، دختر شهید مدافع امنیت، نادر بیرامی، زینب‌گونه حرف می‌زند!😭

صبوری و استقامت، تو چشاش موج می‌زنه😭 
⭕️ پدرم عاشق حاج قاسم بود و دوست داشت پرچمش همیشه بالا باشه!
🔰 شهید مدافع امنیت نادر بیرامی مسئول اطلاعات سپاه شهرستان صحنه، ۲۷ آبان بر اثر حمله اغتشاشگران، به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
علی دايي  اینم دختر این سرزمینه 

ببین میتونی به بغضش نگاه کنی 

کامنت رو برای ایرانت بزار  نه آزادی هوس 

 نظر دهید »

دلهای پراز آشوب

02 آذر 1401 توسط فقط خدا

​گوشه دل گرفت روانه شش گوشه حرمی شده که حتی تو خواب برایم تداعی نمی‌شود 

دلم گرفت روانه قبرستانی شد که هیچ وقت در خواب هم نخواهم دید 

نم نم اشک بر گونه ای که همیشه مسیرش رو پیدا خواهد کرد میریزه 

قلب آکنده از درد می‌شود گویا دستانی بر قفسه سینه است که بکشند این قلب پراز درد را

خدایا

تو ای مهربانترینم،شش گوشه شده خواب خیالم

قبرستان بقیع شده رویایی که نمیبینم در آرزویش هستم

خدایا توقع زیاد نیست  این دل پراز درد مرا تسکین دهی 

به آرزوی همه مردم

دیدن یار ی که غریب هست 

می‌بینیم ونمیشناسیم اورا 

خداوندا 

دلم آکنده از درده

بغض فشارمیده گلوم رو 

غروری که نمیشه نم‌نم اشکهایم مسیر همیشگی را سپری کنند

دردم از مردمی است که می‌بینند ولی خودرا به غفلت می‌زنند 

دردم از فراموشی  هست 

از جهالت این مردمی که ميکشند، ومیریزند خون های بیگناه رو 

مگر چقدر تیره شده قلبهایمان

 کجا دارند این مهر ومحبت ها

دستان ما رو بگیر ای فرمانده 

به مسیری هدایت کن که راه صالحین هست 

حال کشورم رو با معجزه ای خوب کن

درد مردمم رو دوا کن 

دست ظالمان رو برای مردمم رو کن 

به امید نور پرامید م ای خدا 

به امید رساندن مجنی بشریت 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

با افتخار تمام طلبه مدرسه بنت الرسول( س)

یاعلی

 نظر دهید »

با افتخار تمام یک چادریم

01 آذر 1401 توسط فقط خدا

​#حجاب_عفت_آگاهی

 # غیرت_فهم_ایرانی
سرود ملی ایران پراز آوزه های غیرت هست،که برمبنای شجاعت،غیرت،عفت پابرجا مونده وهست. 

ایران ما یک رهبر داره که دنیا برایش تمام قد می ایستند ،

اونوقت یک دانشجو بی خرد تمام هدفش جهالت هست پیگیری از اغتشاشات 

حالا بریم اون ور دنیای که به ظلم ستیزی معروفه،انگلیس

آره سرود ملی انگلیس دعای برای پادشاه اون کشوره،در صورتی این گرانی این فقر دوبرابر کشورهای سلطه طلب هست 

با دوتفاوت

گوش کنید قضاوت کنید

۱/ رهبر ما معنای وفا ،غیرت ومهربانی

هستند

ولی پادشاه انگلیس ودیگر کشورهای ظلم ستیز آنقدر به فکر تجملات هستن  که حتی برا حیوانات خانگیشون، کلی هزینه میکنن واصلا به فکر مردم فقیرشون نیستنددرصورتی که رهبر ما یک جهاد گر هست تمام عمرشون  صرف راه خدا کردند

۲/مردم ما با مردم اونها کلی فرق داره

مردم ما موقع سختی وخوشی باهمن ولی مردم اونها به پای مست گرایشون میشینند

قضاوت بر منبر مجازی رفتن پوچترین نامه ذهنه

جهالت مدرن امروز ما پرشده از هیاهوی جو گرفتن در فضای مجازی ،میریزن بیرون اغتشاشات می‌کنند آخرش میگن تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفتیم. 

خوب عاقل نمونه  بین حق وحقیقت یک وجب هست تحقیق کردن هم راه دوم آگاهی 
امروز جنگ هست 

ما هم سربازان پشت این سنگر 

بیرون میزنیم در کنار هم 

زنان با حجاب وعفت وآگاهی

مردان با غیرت وابهت ومردانگی

من وتو وما مشت میشیم با در دست گرفتن صحیح قلم عدالت بر دستمان بر دهان منافق واستکبار 

من با افتخار یک طلبه ام 

حجاب وچادرم اسلحه من 

قلم وزبان من خاکریز من

ز. امیری

 مدرسه بنت الرسول( س)

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

قیام خواهم کرد

26 آبان 1401 توسط فقط خدا

​تا کجا سکوت باید کرد

چرا لبیک یا خامنه ای رو هشتگ نمی‌کنیم هر روزمان را ….

چرا آزادی رو با بیان اعتبار پاکی نشون نمیدیم؟

کارهای فرهنگی چرا اینقدر کمه 

گوش کنید  سکوت در برابر ظلم برابر است با انجام دادن خودظلم

ما سکوت نخواهیم کرد

قلم ما 

نگاه ما

حجاب ما

زبان ما 

اسلحه در برابر ظلم

سکوت جایز نیست 

بلکه ظلم است 
#لبیک_یا_خامنه_ای 

#حجاب_عفت_آگاهی

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

بغض در گلو

05 آبان 1401 توسط فقط خدا

​#زن_حیا_آگاهی 

#شاه_چراغ

می‌نگرم به چشمان معصوم کودکی که دردی درسینه دارد ،به چه گناهی ،به آرزوی چه کسی اینچنین بار یتیمی رو به دوش خواهی کشید تا آخر عمر
شعار #زن_زندگی_آزادی ،تیرهای بود که از دهان یک سری آدم که به خیال خود در پس کوچه های این شهر،به ظاهر  خواهند توانست برسند به آرزوهای پلیدشان،با تیری که  نثار روح پاک جوانانی شد که حتی برای اون زنهای که آزادی میخواستن جونشون رو هم فدا میکردن به یقین

..

قلبم پراز درد است،بغضی در گلو دارم 

خداوندا حال ایرانم خوب نیست 

یک مشت لاشخور گرد اون جمع شده اند تا هرکسی به هر نحوی بکند گوشتی از معصومیت این وطن را

..

شهدا رو با گل واژه های می‌خوانیم که نامشان تا ابد همراه ماست 

هر قطره از خون‌مان فدای خاک پاک میهنمان،

آرتین عزیزم،معصومیت این چشمانت

گرچه بغضی بر گلو می‌نشاند

ولی بدان ما همه خانواده تو هستیم عزیزم

#مهسا_امینی نبود بهانه این اوباش از داعشی ها

#مهسا_امینی بهانه ای بود برای چنگ زدن به عفت وحیای زن ایرانی 

ترسیدن از شهامت مرد ایرانی 

ماهستیم از نسل زهرا( س)

جانم دهیم برای عدالت 

خداوندا برسان منجی عالم رو که دلمان دارد می‌ترکد

مرگ بر انگلیس 

مرگ بر آمریکا 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

برای امنیت زنده باد ایرانم 

12 مهر 1401 توسط فقط خدا


​🔻ترانه ی «به جای» برای شروین …
👤 شعر و اجرا : علی زکریایی

 نظر دهید »

پشت پناه ما فقط خداست 

09 مهر 1401 توسط فقط خدا

​بسم الله الرحمن الرحیم 

اسْتِکْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحيقُ الْمَکْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً«فاطر،۴۳»

اولین عنصر رفتار متکبرانه استکبار نقشه های مکارانه بود 

ولا یحیق المکر السیئ الا باهله ولی مکر آنان دامن خودشان را گرفت 

مکرسیئ یعنی نقشه کشی  برای  انجام  عملی قبیح از طرف دشمنان برای ضربه به دین وارزشها  

درمقابل مکر «حسن » یعنی تدبیر به منظور از بین بردن نقشه های شوم منافقین ،طواغیت وکفار که مکر خداوند از این قسم است

ومکروا ومکرالله والله خیرالماکرین «آل عمران،۵۴»

آنها نقشه کشیدند وخداوند نیز چاره اندیشی کرد وخداوند بهترین چاره جویان  و بهترین کیفردهنده نیرنگ زنندگان است

در اتصاف مکر به «سیئ »داریم :

واذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک اویخرجوک (بخاطر بیاور) هنگامی که کافران نقشه کشیدند که تورا به زندان بیفکنند ویا به قتل برسانند ویا از مکه خارج سازند ( انفال،۳۰)

منافقین وسلبریتی های تازه به دوران رسیده که به طواغیت زمان« علی عینی» گفتند بدانند  که غافلند از تدبیر  واراده مطلق خداوند آیا به یاد دارند کلام وحی را 

« وقد مکر الذین من قبلهم فالله المکر جمیعا یعلم ما تکسب کل نفس 

پیش از آنان نیز کسانی طرح ها و نقشه ها کشیدند ولی تمام طرح ها و نقشه ها از آن خداست او از کار هر کس آگاه است (رعد ،۴۲)

خدایی که « خیر الماکرین»  است 

قد مکر الذین من قبلهم فاتی الله بنیانهم من القواعد 

کسانی که قبل از ایشان بودند از این توطئه ها داشتند ولی خداوند شالوده زندگی آنها را از اساس ویران کرد «نحل،۲۶»
آیا مکر فرعون به خودش برنگشت ؟

مادر موسی به پشتوانه چه کسی فرزندش را روانه «نیل» کرد ؟

« وما یمکرون الا بانفسهم وما یشعرون » 

خودشان را فریب می دهند ونمی فهمند ( انعام ،۱۲۳)
شهادت روزی مردان خداست و خون مطهر وپاک  شهید  باعث پویایی انقلاب است همانطوری که خون مطهر و پاک شهدای کربلا اسلام را زنده نگه داشتند 

شهدا نه «تطمیع» شدند نه «اهل سازش» وهیچ تهدیدی نتوانست آنها را از صراط حق خارج سازد شهدا عملا معنا کردند « ز هر چه غیر یار استغفرالله»

سلبریتیی که با کشف حجاب میخوایی ابراز لحیه کنی ننگت باد آیا سرنوشت هند جگر خوار را به یاد داری 
آیا سرنوشت شوم «قطام دختر شَجنة بن عَدی» را فراموش کرده ای !

اگر ابن ملجمها با صدای « جیرینگ جیرینگ » النگوهای دستت شمشیر تیز می کنند بدان که شهدای ما راهشان راه مولا امیرالمؤمنین است 

آیا مکر «اُمّ جَمیل بنت حرب همسر ابولهب» به خودش برنگشت پس ای «ام جمیل » های قرن ای عروسان «شیطان» این راه ادامه دارد تقابل «حق و باطل » 

«فهل ینظرون الا سنت الاولین فلن تجد لسنت الله تبدیلا» پیروزی حق بر باطل «سنت »خداست .

همه ما

 از فرزندان گهواره تا تک تک عزیزانمان آماده شهادتیم و در راه ارزشهای انقلاب چون کوه با صلابتیم 

اگر شما با کشف حجاب از ارزشها روی برگرداندید ما کفنها را بر دست گرفتیم  تا جان دهیم در راه ارزشهایمان
سنگر و جبهه ها یادش بخیر ،چه زیبا گفت حاج همت :
فقط میتوانم بگوییم زمانی که شما با خیال راحت و در نهایت آرامش توی خانه خودت خوابیده‌ای و مشغول استراحت هستی، این #بسیجیان درون سنگرها مشغول مبارزه هستند؛ درحالی که زیر پایشان خاک  و بالای سرشان آسمان است!

«مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ومابدلو تبدیلا»(احزاب،۲۲)
نسأل الله منازل الشهداء …
✍ فلاحی نیا

 نظر دهید »

خواهرام بشتاب 

01 مهر 1401 توسط فقط خدا

​#غیرت_انقلاب_حجاب

بهار کشورم همیشگی  هست … 

به چه بترسانی تو، این همبستگی را

سوزان شود دل مادران، زتاب خون ریخته پلیس جوان

به چه خیالی، تو ای آشوب گر 

غیرت زنان ایرانی، بهتر از مردان سیب زمینی …

امروز خواهیم آمد، دستان گرم دلهای نزدیک به هم رو گره خواهیم زد ، انقلاب ما یعنی همبستگی 

یعنی شور نشاط وزندگی 

که را ،خواهی بترسانی

،،،،

کسانی را که هشت سال جنگیدن از کوچک تا بزرگ ،وخرمشهر را آزاد کردن

ایرانم حَرم من است ❤️❤️❤️

دفاع از حَرم واجب دینی من است 

به دل چاک چاک شده مادرانی که داغ دیده اند، این روزها خواهم آمد

به آسیب های که زدیده اید امروز خواهم آمد…

چون عهد بستم پای کار این نظام بمونم

من سرباز امام زمان( عج)

جان را فدای نام ایران میکنم

خواهرم جنگ امروز با وجود تو وحجاب تو در راهپیمایی امروز تیری خواهد شد بر نقطه خیره شده ظلم وستیز جهان

بمون کنار رهبرت 

بمون کنار وطنت 

بمون امروز بشو یک سرباز سردار سلیمانی 

ما می‌آییم 

ومیمونیم، پای کار این نظام 

وکور شود هرآنکه نتواند دید

لبیک یا مهدی( عج)

لبیک یا خامنه ای

لبیک ای وطنم

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

ایران پاره تنم

31 شهریور 1401 توسط فقط خدا

​#ایران_انقلاب_امنیت 

این روزها آشوبی بر پاست 

در دل شب آرزوی نهان است

پلیسی که شب ها،به پای امنیت جان می‌دهد چشمش به اسلحه من وتوست

روزگار کربلا تکرار شده است 

مگه نه اینکه مولایمان حسین( ع) به خاطر امر به معروف ونهی از منکر  جنگیدن 

آخ از زمانه ای که یزیدیان به طفل شش ماهه رحم نکردن ، چادر از سر زنان کشیدن 

گویا تاریح بار دیگر تکرار می‌شود 

بانو ما، سرور ما رشادت و شهامت خودشون با چادری که بر سر داشتن به قیامی تبدیل کرد که گوش دنیارو کر کرد 

تو ای خواهر من، تو ای بانوی مسلمان وایرانی 

چادر تو یادگار بانوی ما زینب ( س) است 

حجاب تو امنیت وجودتوست

به چه رنگی خواهی بهار زندگیت را تبدیل به خزان همیشگی کنی 

چگونه است  حسرت زنان کشورهای دیگر را که چشمشان به نقطه امن جهان بود را با برداشتن حجابت  خیره کرده ای 
هوشیار باشید 

این امنیت هدیه است، الهی 

بر باب حفظ حجابت واسلامت

خاکریز امروز توست ایران 

چادرت وحجابت اسلحه توست 

به یاری خدا 

به نگاه دشمن تیری میزنیم 

که بماند یادگار ابدیت تاریخ 

حجاب وایرانمون رو حفظ میکنیم با یاری خدا 

وپشت برادران امنیتمون می‌جنگیم 

من یک زنم 

سربند من یا فاطمه زهراست( س)

اسلحه من چادرم

 ومیجنگم تا آخرین قطره خونم در برابر ستیزه گران ودشمنانم

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

زنده باد وطنم ایران

29 شهریور 1401 توسط فقط خدا

​#وطنم_پاره_تنم
نور زندگی من در پس خاکیست که مقدس است؛ شجاعت، دلیری،پاکدامنی،نجابت،غیرت در آن نهفته هست و پابر جاست…

خاکی که دارد در دل خود

 دلیران تنگستان….

غیرت میرزا کوچک خوان 

عفت بی بی مریم 

شهامت عباس دوران 

تا برسد به نوجوان والگوی ملت ایران حسین فهمیده 

ما برا این خاک خون دلها خورده ایم ..

رنج دوران کشیده ایم 

خون شهیدان داده ایم  

خاکش آنقدر مقدس است که تیری شده در چشم دشمنان ما 
به گوش جهانیان برسد 

این است پیغام یک زن ایرانی 

چادر من اسلحه من است ، تیری بر چشم دشمن من است 

خاک پاک وطنم سرمه چشمانم هست 

وای اگر رهبرم حکم جهادم دهد 

نیزه چادر بر چشم دشمنم بدهم 

جواب خودسرانه رجوی اَبله 

تا برسد به جیرخواران سمتِ ستم

با خون خود دهم هردم 

منم زن پاک ایران 

پرچم ایرانم هست کفن  پاک این تنم

لبیک گویان با نام زینب( س) 

میروم به جنگ دشمن

لبیک یا زینب 

لبیک یا خامنه ای 

زنده باد ایرانم 

مرگ بر آمریکا 

مرگ بر منافق 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

امام جماعت دزد

02 شهریور 1401 توسط فقط خدا

​امام جماعت دزد ؟؟؟??
یکی از دوستان نقل می‌کرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد مسئولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش می‌نمود که امام، میهمان خانه‌ی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان… از جمله یکی از مقتدیان در روزهای پایانی رمضان، امام را به افطار دعوت نمود.

 امام دعوت ایشان را اجابت نموده به خانه‌اش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بی‌نهایت  مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد از افطار در حق میزبان و خانواده‌اش دعا نموده، مرخص شد.

زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که در طاقچه سالن مقداری پول گذاشته بود… فورا وارد سالن شد ولی پولی ندید… تمام اطراف سالن را جستجو کرد اما پول را نیافت.?
وقتی که شوهرش از مسجد  برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب داد نه!?

بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که به غیر از امام، هیچ کسی به خانه‌ی شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او از گهواره‌اش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطرتنهامتهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالی که اورا به خانه‌ی خود دعوت کرده‌ام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نموده‌ام. او می‌بایست پیشوا و الگو باشد نه دزد!!!?

با وجود خشم و غضبش، آن قضیه را پنهان کرد و از روی حیا نتوانست با امام بخاطر پول، مواجهه و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود.?
بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم با همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانه‌های شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه‌ی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و با خانم خود مشورت کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟

از آنجایی که خانم آن شخص، یک زن صالح و نیکوصفتی بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و گفت شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار دهیم، شاید که خداوند متعال ما را هم ببخشد.

 او امام را به افطاری دعوت نمود ولی در پایان افطاری نتوانست خود را نگه دارد و امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال گذشته رفتار من در قبال شما تغییر کرده…

امام گفت: بلی، ولی من فراموش کردم علت آنرا جویا شوم؛ زیرا بسیار مشغول کار و تلاش بودم.

آن شخص گفت: امام محترم! از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید… یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن پذیرایی گذاشته بود و فراموش کرده بود که آن‌را بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم. حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟ ⁉️
امام گفت: بلی! من آن را برداشته بودم.

صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که در سالن تنها بودم دیدم پنجره باز است، باد تندی هم وزید و  پول‌ها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر  پول‌ها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پول‌ها را زیر فرش و یا روی  طاقچه بگذارم  ممکن است شما آن را پیدا نکنید و یا باز باد آنها را پراکنده کند…

در این موقع امام سر خود را اندوهگین تکان داده  به گریه افتاد…. و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه می‌کنم؟?
حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه ‌کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه می‌کنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یک از شما صفحه‌ای از قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز می‌کردید، البته پول را در آن پیدا می‌کردید.

صاحب خانه با عجله قرآن کریم را آورده، باز کرد و پول ها را کامل در آن دید…!!!?
این است حال برخی از ما مسلمانان که قرآن کریم را در طول یک سال، یکبار هم باز نمی‌کنیم ولی در عین حال خود را مسلمان هم می‌دانیم
الهی! مارا از مسلمانان غافل و دور از قرآن‌کریم قرار مده و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان??

 نظر دهید »

گریه زن لر، برمزار سردار سلیمانی 

30 مرداد 1401 توسط فقط خدا


#سردار_سلیمانی

تو بودی عزیز ایران
مهره ناب دل مردم
از کرد،لر،بلوچ
تا برسد مردم جهان
ببین این مادر لر را
به آه سوز جگر سوخته را
چگونه سوخته دل مردمت
با شهادت ودلاوریهات

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

دالکه( مادر)

31 تیر 1401 توسط فقط خدا

هر مالی یک چراخ دیره
چراخ پرنویر و روشنی دیره
خدا وژت مزانی چراخ ای ماله
قلب قوته ایمه اویلله
نوم ای چراخه ها دالکه
دالکه دلسوز، سرون وه سره
دا درته کولم بکای
سایه ات اه سرم هیچ وقت نکای
ای خدایه کاری بهه
هیچ مالی به دا نهه
دا تونی چراخ دلم
هرتونوی دنیای سرورم
دا درته کولم بکای
غم اه دلت هیچ وقت نکای
دالکه شیرینم هر تونی
یه کل دنیا و وژت مزانی
بیل تا مردم بزانن
مال بی دا مه نمسازم

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

عید غدیر 

25 تیر 1401 توسط فقط خدا

#غدیر_1401

همه هستی عالم
فدای یک تارموی مولایم
همین که هستیم همگی
گوش به فرمان رهبرم
سعادت دنیا و آخرت
در پیرو شیعه بودنم
من یک غدیرایم
شیعه مولا علی ام
#به_ قلم_ خودم

کنیز زهرا ( س)
عید غدیر پیشاپیش مبارک

 نظر دهید »

باآل علی هرکه درافتاد ور افتاد 

10 خرداد 1401 توسط فقط خدا

باآل علی هرکه درافتاد ور افتاد

یا امام رضا( ع)

خطاب به امیر ابراهیمی
نخوانم نامت را که هم نام زهرای نبی است
بخوانم تو را امیرابراهیمی که همینم از سرت زیادیست

تورا چه ‌وهمی به ذهن معیوبت
دشمنی با ایران است، یا با امامت
جهل رو ،چوعینک بر چشمانش،گذاشته
حقیقت ظلمتش، چنان راه افتاده
ابله ،راه نشان نبوده از بس
دست به دامن خوکان ،گرفته
ایرانی باشی نرفته باشی مشهد
هرممکنی با نام رضا ممکن گرفته
نور، در دل سیاه تو که هیچ ندارد نشان
به چه نرخ ایران نه، مشهد راه فروخته
بدان به این بازی نشود پایان
خشم مسلمانان دنیافرا گرفته
ندانی هتاک پیامبر( ص) چه شد روزگارش
همی باشد تورا به چوب هلاکت بگرفته
صدای سگ را ندارن خوش دردنیا
همین بس که چون توچون،سگ صفتان
هستی خواهی ماند در تجسم مردم جهان
همیشه خوار ، باذلت، تو هستی با مستکبران
بدان
افتخار ایرانم نگین مشهد، شاه خراسان
جان چه قابل دنیا به فدایش به همین آسان
افتخار من نوکری امام رضاست
لبیک یا امامرضا( ع)
لعنت بر قوم ظالمین
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)
ز.امیری

 نظر دهید »

یا امام رضا( ع)

10 خرداد 1401 توسط فقط خدا


یا امام رضا( ع) چه قابلن هتاک گویان
به زبان آورند نام خوبان
شمایید شاه خراسان
شاه قلب تک تک مردم ایران
ندارند عقل که بگویند
تار عنکبوت مانند یاوه ها
شما به نگاهت خریده ای
دل تک تک مردم ایران
تار عنکبوت به کنار
ما به تار نخ های فرش زائرانتان تشنه ایم
ببویم عطر حرم امام رضا( ع)
بپاشم من دانه به کبوترها
بریزم چای در چای خانه حرم
بشود دل من یک سیر نگاه
نگاه رئوف شاه خراسان امام رضا( ع) به نوکراش چه در حرم چه در دنیا
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا( س)
ز.امیری

 نظر دهید »

ملت امام حسین(ع)

29 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا

امروز جهاد من بر میگرده به جهاد کربلا
اگر ملت امام حسینیم پس صبوریم به راه ولایت ….

ما ملت امام حسینیم
اگر الان روغن ومرغ رو ترجیع بدیم به ملت اسلامی
وصبر نکنیم به این تدبیر مدبرانه وکمک نکنیم به سر سامان دادن این عمل اقتصادی
بدون بی شک در کربلا هم اگر بودیم حر آزاد ه هم نمی‌شدیم مولایمان رو به جرعه ای آب می‌فروختم
ما نهراسیم از این عمل جراحی
هستیم دستیار مطمئن ولایت
تبیین وروشنگری از طلبه ها این ملت
بشود استوری همه این وضعیت
ما ملت آزاده ایران واسلامی
هستیم تابع امر ولایت فقیه
به فرمان رهبرم خامنه ای
درمقابل دشمن می مانیم
دست در دست هم دهیم تا مهر
ندهیم هیچ ارزشی به اسرائیل
استکباربر فضای مجازی
به خیال همی کند فکرواهی
نداند خار چشم دشمنانیم
سربازان خوب امام زمانیم
ما رو یاری کند ایزد پاک دانا
نگذارد ما را به هیچ وجه تنها
شود ایران بهه از دیروز گلستان
به لطف خدا و دولت مردان
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

با تمام وجودم این حالتو خریدارم عزیزم ببین چه اشکی میریزه

27 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا


با تمام وجودم این حالتو خریدارم عزیزم ببین چه اشکی میریزه

 نظر دهید »

مناجات

21 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا

​الهی 

شاکر درگاه توام

به داده هایت شاکر 

به نداده هایت شاکرم

من بنده حقیر محتاج نگاه پرمهر توام،

نگیر از من نگاهت را 

گر چنین کنی منم آن حقیر درمانده در خانه تو ام

مگذار مرا به حال خودم 

که بی تو هیچ پوچم 

دستان بی رمق مرا بگیر 

چه خوش سعادتی دارد مومن 

که چون تو دارد در گنجینه دل بی قرارش

تو ای معبود من 

دوستی با تو چه خوش است که شیرینی این دوستی تا عرش رو گلباران خواهد کرد 

ببخش این سرپا تقصیر را 

که گر نبخشی منم آن ذلیل حقیر

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

سرود زندگی 

10 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا

​سرود زندگی 

نغمه هایم بهر سرود کودکیست 

به کوچه های دلتنگی 

به خاطرات رفتگان، به یاد اسیران، به خون شهدای خورشید تابان 

برافراشته شدن پرچم ایران 

به دست جوانمردان 

به پاس داشتن جوانان چون حججی، فهمیده عباس دوران 

بنواز ای عمر این سرور زندگی 

سرزمین من پراز خوشی‌های شیرین با رشادت‌های خوبان 

مینوازد ایران 

سرود زندگی را همچنان 

پابرجاست همچنان پرچم پرافتخار ایران 

گر تحریم ، گر فشار 

ماهستیم پیرو راه امام ( ره)

سرود سرفراز کشورم 

پیچیده بر گوش جهان، می‌ترساند دشمنان کوردلان 

به همت سردارخوبان ولایت مردان 

رهبرجهانی آیت الله خامنه( ره)

ماهستیم همچنان سرباز این رهبرمان 

لبیک یا خامنه ای 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا (‌ س)

 نظر دهید »

معبود من

10 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا

​نیایش

معبود من 

تو را سپاس گویم ، بر باب آسان دیدن دنیایی که چشمانش فریبنده است 

رهایم مکن که گر کنی حقیرم مسکین

پروردگارم 

عاشقانه های مرا بر نام زیبایت 

بنویسند با قلم‌های از طلا 

که این بنده سرپا تقصیر همی گوید الهی راضین به ارضک وتسلیما به امرک

لذت بندگی همی بس  که چون تشنه محبت دوچندان توام

ریسه زندگی مرا با تار پود اهل بیت ( ع) محشور گردان 

سکرات مرگم را نامی نام تو آسان گردان 

بر این دنیا اجاره نشینم

توای صاحب خانه من 

توای همه هستی ووجود من 

رحم کن بر جسم نحیف بی توان من 
زندگی ام را با بهترین تقدیر نویس 

مرگم را بهر خدمت به خودت کن 

مرا هرانچنان بیامرز که شایستگی بندگی باشم .

توای هستی من شاکر درگاهت هستم 

وراضیا به ارضک وتسلیما به امرک 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

یا خدا

09 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا

دل را بگیر از تاب من ای خدا 

من اینجا یار من سر به سامانه کجا 

خسته ام به تاب زور دنیا 

ندارم به دلخوشی بر این دنیا 

تورا دارم بر قلب نهیفم 

شاکر درگاه بی چون چرای توام 

تو معبودی من بنده بر الطاف تو 

نگیر هیچ وقت هدیه هایت روزمن 

یارمن به غریبی شهریست 

تو باش همیار همه کس من 

چون دارم روی به درگاهت 

نگردان روی از من بنده ات 

کن شادیم رو تو دوچندان 

با درکنار بودن کنار یار زمینی ام

خوشی مرا توتضمینی ای خدا 

چون ندارم جز تو معبودی ای خدا 

تو هستی همه کس همه یارم 

نباشد بی تو دنیا به کامم

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا(س)

 نظر دهید »

یا مهدی (عج)

09 اردیبهشت 1401 توسط فقط خدا


​#جمعه_دلتنگی
جمعه ها یکی پس از دیگری می‌روند 

عمر غمگین من بر همین بی خبری می‌رود 

چونکه خادمی من بر سر لوحه قلبم هک شود 

نگاه چشم انتظاریم همی بیش می‌رود 

تو ای منجی بشریت کجایی 

که تاب رفتم با آمدنت همی می‌رود 

آرزوی دیدارت بر قلب طلایی نویسم 

من آنم که برای دیدنت جانی همی می‌دهد 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

شهادت طلبه

17 فروردین 1401 توسط فقط خدا

​#شهادت_مظلومیت_طلبه

دیروز با لبهای تشنه برای زیارت رفته بودن 

در صحن مقدس حرم رضوی ،به دوراز هیاهوی دنیا خواستن مشغول بشن به راز نیاز با معبود یکتا، لذت بندگی رو چند برابر کنند با نشستن بر سجاده عشق

…

به یک باره تیغ تیز جهالت شکافت جسم مقدس این بندگان خدارو صدای جیغ به یکباره بلند شد وصحن مبارک رضوی رو پراز هیاهو کرد 

آخر به کدامین گناه 

چشم کور دشمنان کشور به کجا شتاب می‌زند، که به خود اجازه می‌دهد خون یک بی‌گناهی رو بریزد فرزندی را یتیم کند تا به خواسته کثیف خود برسند 

صهیونیست بیچاره ، تو چقدر جاهلی که گمان به این رسید با شهید کردن سرباز امام زمان( عج) میتوانی دل مردم ایران را به جاده ای که طراحی کرده ای بکشانی 

قدرت کشور من به اقتدار وهمبستگی بودن مردمم هست 

مردم سرزمین من بیدی نیستند  که با بادی جهالت چون تو بلرزند 

دستان ما امروز بیشتر به هم گره خواهد خورد چرا که ما تابع امر ولایتیم ، تابع راستی ودوستی با اهل بیت ( ع) 

ما آنیم از نسل خوبان چون سردار سلیمانی 

تا برسد به شهید حسین فهمیده 

اقتدار ملت ما 

در بهار رمضان امسال ما ، بر درخت پر ثمر این دنیا ، گرفتن جان سربازان  مولا

نشینیم ، دست نکشیم از راه رسممان ، هستیم تا پای جان با ولایتمان 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

مرگ بر تتلو 

21 اسفند 1400 توسط فقط خدا

​#مرگ_بر_تتلو

خطابم به توست ای ملعون
تو که چهره سگان به رخ کشیده ای 

صفای دلت،مهمان شیطان کرده ای 

بدان

غیرت زینب به شرف و بزرگیش 

به دختر آل علی( ع) بودنش 

به اسیر کربلا بودنش 

 زبان زد شد بر عالم ودنیا

بانویم زینب( س) آنقدر غیرت داشت 

که در غم وخون برادرش 

در اسیری وگرفتاریش 

زد سیلی بر دشمنش 

قراءسخن گفتن، زینب ( س) 

بر غیرت او وآلش بر می‌گردد

توچه که انقدر بر ذلت تکیه کرده ای 

خار دشمنانت گشده ای 

لهو لهاب بر  زبانت 

بر امسال خوک ها کرده ای

چهره‌ات  به قلاده ای می‌ماند که بر گردن سگ انداختی 

ودل را حرم سرای زنا کاران کردی 

غیرت در تو وجود ندارد 

تو که خود

 به مانند پر مگس خونخوار شده ای 
بدان تو ای ملعون

دنیای دریای زلال آل علی ( ع) به زبان سگ نجس نخواهد شد 

تو از زاده یزیدیان 

از تبار عُمریان

لعنت بر تو 

سیلی ما بر چهره سگ صفت تو 

تف لعنت همه ما برصورت تو  
وبلند گویم لبیک یا زینب ( س)

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

شعبان امسال

20 اسفند 1400 توسط فقط خدا

​#شعبان_عید 

خوشبختی یعنی اینکه

،پستجی در خانه ات ، را بزنه  وبگه، نامه داری…

وپاکت نامه را که باز کنی، ببینی اون کسی که سالها در انتظارش بودی برات، نامه نوشته …

وگفته نوکریت قبول ، خوش آمدی به جمع خادمان من 

آره، خوشبختی یعنی اینکه 

مهر تایید شدنت از طرف مولاوسرور وهمه دارایت صاحب الزمان( عج) پذیرفته بشه

به امید اینکه ، شعبان امسال جشن ظهورت را بگیریم….

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

عید شعبانیه

16 اسفند 1400 توسط فقط خدا

​#شعبان_عید

آمد بهار دلها

شعبان نوری از طرف خداوند هست

به سوی، شناختن بهترین‌های عالم 

شعبان زمانی برای خجسته شدن نرجس خاتون

به تصلی بخشیدن دل خونین زهرا( س)

به به 

گوش نوازش می‌شود با چَه چَه سرودن میلاد بهترین های عالم

حسین، ابوالفضل، زین العابدین 

تا رسد به منجی بشریت 

گره گشایی عالم

چراغ هدایت

مولودی عالم وآدم

تا برسد آخرین نسل پیامبر( ص)

گل وگلاب است شعبان 

مهمان در راه است رمضان

فضل خوبان ، دوستی یاران 

با پیمودن راه عاشقان 

روح طراوت یابد به دیدن رخ یوسف زهرا( س)

چهره از غم خالی شود به یمن قدوم منجی بشیریت

کوچه هارو چراغانی، دلهارو نورانی، خصلتهارو مهدوی کنیم به یمن قدوم مهدی( عج)

#به_قلم_خودم 

#کنیز_زهرا ( س)

 نظر دهید »

معجزه

16 اسفند 1400 توسط فقط خدا

#پدر_مادر

داستان واقعی 
سالها از طلبه شدنم می‌گذشت،سالهای که صرف خوندن درس طلبگی کرده بوده بهترین لحظات عمرم بود 

یواش یواش رخت آخوندی برتن کردم شدم سرباز امام زمانم ….

هر قدمی که بر می‌داشتم برای دلم بودکه جایگاه خدا واهل بیت( ع) بود

…

گره ای به کارم افتاد ، هرکاری میکردم گره از زندگیم باز نمیشد .

خیلی تلاش کردم برای برطرف کردن مشکلم ،

 برای راه حل مشکلم حتی پیش آیت الله آملی وحتی آیت الله مکارم شیرازی ، رفتم تا شاید راهی رو پیش راهم بزارن وگره از کارم باز بشه…

ولی افاقه نکرد 

هفت سال به هر دری میزدم که برطرف بشه این مشکلم ، ولی انگار قسمت نمیشد

یک روز برای عرض ادب خدمت پدرم رفتم،

پدرم مردمومن وبا ایمانی بودن حُسن کمال واردات ایشون من رو شیفته راه طلبگی کرده بود 

نشستم به درد دل کردن با پدرم ، مشکلمو براش گفتم 

پدر با اون چهره نوارانی ومعصومش،رو به من کردو گفت : پسرم این ذکر رو سه مرتبه بخون ، خدا بزرگه مشکل گشاست

..

الله اکبر به کرامت خداوند

طبق فرمایش پدرم ذکر رو گفتم:

خدایا بزرگیت رو شاکرم 

معجزه رخ داده بود 

مشکلی رو که ۷سال هرکاری میکردم حال بشه به دعا وفرمایش پدرم ،برطرف شد 

گره از کارمن با ذکر پدرم 

با راهنمایی پدرم ، برطرف شد 

ومن اونجا معجزه خدارو با تمام وجودم احساس کردم 

ودرک ‌کردم که خدا فرشته های داره که همیشه درکنار ما هستن

صد حیف که غم از دست دادن پدر بر دل من نشست 

ولی باید قدر پدر ومادر را دونست 

اونها فرشته ها ی به نام‌ پدر ومادر هستن 

????این قصه یک تلنگر میتونه باشه 

برای من وشما وهمه 

زندگی پراز تلاطم هستش 

امواج غم میاد تو زندگی همه، ولی چرا واقعا ؟

چراتا هستیم رحمت وهدیه های خداوند رو نادیده میگیریم

روزنه نجات بخش همه ما اطاعت از فرمان خداونده

امروز رو بوسه بزنیم بر دستان پدر ومادر 

وخیراتی بفرستیم برای پدر ومادران آسمانی 

تا هستیم قدردان پدر ومادر ها باشیم که خیر همه با رضایت پدر ومادراشون هست

#به_قلم_خودم 

#کنیز_زهرا(س)

 نظر دهید »

بخشش سود زیاد

11 اسفند 1400 توسط فقط خدا

#لذت_بخشش

سودی هزار برابر 

داستان واقعی 

چند روزی بود پولم بیشتر از سی هزار نشد 

یک روز وقتی میرفتم بازار ، یک نیازمند جلومو گرفت ازم کمک خواست ..

منم همون سی هزار داشتم 

با خودم گفتم اگر بدم پول رو بهش شاید دخترم چیزی نیاز داشت آبروم میره 

گفتم پناه برخدا به خاطر خدا دادم بهش 

…تو بازار میرفتم که ایراد دخترم شروع شد با سی هزار رفع میشد 

منم که سی هزار تنها داشتم دادم اون نیازمند ودیگه جیبم خالی خالی بود…

زنگ زدم شوهرم 

بعداز سلام علیک گفتم: سی هزار برام بفرست الان نیاز دارم

شوهرم به جا سی هزار سیصد هزار برام ریخت اشتباهی 

..وقتی فهمید گفت برا خودت 

خدایا تو چقدر رحیمی 

با یک دست دادم با اون دست پس دادی بهم اونم چند برابر 

 ظرف چند دقیقه 

خدارو شکر کردم 

خدا رو بیشتر احساس کردم

خدا دست تورو میگیره 

فقط دلت پاک کن ودست رو برای مؤمنان باز بزار 

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

بخشش وسود هزار برابر 

06 اسفند 1400 توسط فقط خدا

#لذت_قناعت

#لذت_بخشش

داستان واقعی از عزیزان این وطن

معامله با خدا

دنیا قشنگتر میشه وقتی که، خدارو با تمام وجود حس کنیم
یک بار یک نیازمند ازم کمک خواست ودرخواست برنج کرد، خودمون نزدیک 15 پیمانه برنج داشتیم .
دلم سوخت
به ندای قلبم گوش کردم سفره خالی اون نیازمند رو جلو چشمام به تصویر کشیدم .
دل رو به دریا زدم 8پیمانه رو بهش دادم
وگفتم خدا بزرگه …
فرداش دیدم پدر شوهرم که دوکیسه برنج طارم آورده بود در خونمون
بهم گفت نازنین دخترم برنج گرفتم اینم سهم شما …
از شدت تعجب هاج واج مونده بودم .
اشک تو چشمم حلقه زده بود وتو دلم میگفتم وای چقدر تاجر خوبیه خدا عجب معامله پرسودی ،،
چون سابقه نداشت پدرشوهرم این جور دوتا کیسه برنج برامون بیاره
کمکمون میکردن نه اینجوری زیاد …
چند روز گذشت : خواهر شوهرم بعد چند روز از تهران آمد .برای اولین بار چند کیلو برنج نیم دانه با کیفیت آورده بود برامون وگفت برای بچه هات
خیلی تعجب کردم
چون سابقه نداشت حدود یک هفته نگذشته بود که باز خواهرم زنگ زد گفت: برنج از اتکا دادن نصف قیمت یکی برای شما آوردم البته 125هزار بهش دادیم
برای یک کیسه…
از در ودیوار رحمت خدا میریخت برام با اون 8پیمانه برنج کلی برنج خوب نصیبم شده بود
انقدر داشتم نمیدونستم کجا جاشون بدم …
خدایا من همیشه تورو حس میکنم با تمام وجودم
⚘⚘⚘
این داستان یک عزیزی هست که اتفاقات شیرین وزیبای همیشه بعداز بخشش میفته
اگر یکی بدی خدا هزار بار بهت میده
عزیزان
خواهران وبرادران عزیز دنیا با تجملات با ثروتهای زیاد وکمش همه مال خداست
قشنگی زندگی به اینه که نگاه خدا تو زندگی ما باشه
نازنین خانم لطف کردن اتفاقات ومعجزات زندگیشو میده بهم برای شما میزارم
تا بدونید سود معامله خیلی خوبه ولی سود پربرکت مخصوصا طرف معامله تو خدا باشه
نزدیک عیده عزیزان
مثل مولا علی( ع) روش مولا رو دنبال کنید
شبانه بی نام نشان بی منت کمک کنید
که هم دلی شاد کرده باشید هم خدارو
وهم خیرش میاد تو زندگیتون
نزدیک عیده
بگردید وکمک کنید به دوستان وبرادران وخواهرانی که عزت وابروشون مهمترین چیززندگیشونه
بی منت ببخش برای خدا ببخش

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

معامله با خدا

03 اسفند 1400 توسط فقط خدا

م
عامله وسودی هزار برابر، در چند لحظه

داستانی واقعی
اسمم نازنینه روزهارو سپری کردم با کمک خدا وتلاشهای خودم دانشگاهمو تموم کردم
درهای کار به روی همه بسته بود!
من موندم یک لیسانسی که خیلی براش زحمت کشیدم
هیچ امیدی به سرکار رفتن نداشتم.
یک روز 100هزار برای خانمی که سرپرست فرزندان یتیمش بود فرستادم .
اسم ایشون رو به اسم خدیجه س .سیو کرده بود .خواستم شمارشو بگیرم که بگم پول برات ریختم .چون سواد نداشت باید بهش میگفتم، که پول ریختم براش ..
اما اشتباهی شماره زن پسر خاله ام که شوهرش معاون آموزش وپرورش بود رو گرفته بودم
.شماره زن پسر خاله ام رو تو گوشیم با خدیجه س .سیو کرده بودم
…..
هم اسم اون خانمی که کمکش کردم بود
..
بعد که دیدم گوشی جواب نداد بی خیال شدم بعد از چند لحظه خودش بهم زنگ‌زد ( زن پسر خاله ام) ما هیچ وقت تماس تلفنی نداشتیم باهم…
وقتی صداشو شنیدم شوکه شدم !وای خدای من این کیه ،خانم س .هستش؟
بعد که صداشو شناختم .اون وقت متوجه شدم زن پسر خاله ام خدیجه هستش …
اون تلفن باعث شد که بهم کلاس دولتی پیش دبستانی بدن یک چیزی مثل یک رویا یک معجزه
که حتی تو خواب نمیدیدم
…
این شد معامله من با خدا از یک دست کمک به یتیم های خدیجه خانم از طرفی دیگه باز شدن گره کارم به اسم خدیجه خانم…

دنیا پراز خیر برکته
کافیه خودمون دعوتش کنیم
نزدیک عیده ماه پرخیر رجب
اگر دوست وآشنایی ویا حتی فامیل وهمسایه ای داریم که این دم عیدی نیاز داره ،نکنه تو سیر بخوابی اون گشنه ،
نکنه تو لباس خوب بپوشی اون کهنه،
نکنه نگاه تو سیر باشه از مال دنیا ونگاه اون پراز حسرت ..
اگر خوشبختی میخوای اون رو برا همه بخوا ه لبخندت با لبخند دیگران که زیباتر میشه هدیه کن ..
اگر پول برا کمک نداری از آبروت برا جمع کردن کمک به دوستانی که عزت دارن ولی از مال دنیا بی نصیب هستن خرج کن ..
این روزها چشماهی منتظر دستان سبزی هستن ..
مرام مولا علی رو فراموش نکنیم
با خدا معامله کن که هزار برابر سود خواهی کرد
یاعلی

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

لذت قناعت

30 بهمن 1400 توسط فقط خدا

#لذت_قناعت
لذت قناعت یعنی در سختی زن پشت وپناه همسرش باشه ، ولخرجی بی مورد نکنه و چشم به هم چشمی نکنه وتجمل گرا نباشه ، در وقت سختی قانع باشه دلگرمی شوهرش باشه
لذت قناعت یعنی اینکه بچه ها به زحمت پدرهاشون نگاه کنند ورنج پینه بسته پدررو با ایرادهای الکی چند برابر نکنند
وباعث شرمندگی پدرشون نشن
قناعت باعث میشه خانواده پراز آرامش باشه پراز مهر ودوستی
یک زن قانع همیشه ستون پر خیر خانواده هست اون هم تو این شرایط اقتصادی
قناعت باعث میشه یک فرزند آینده نگر باشه با خوشی لبخند برچهره پدر ومادر
ولخرجی به روزنه مُد رفتن چیزی جز رنج زیاد نیست چیزی جز غم وچروکی بیشتر برپیشنانی پدر وهمسر نیست

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

عید ،قناعت یا تجملات 

30 بهمن 1400 توسط فقط خدا


#لذت_قناعت

چه روزهای داشتیم ?
ماه اسفند که میشد وقتی با اون خستگی شیرین که از مدرسه میامدم،
خونه بوی خاصی داشت مادر همه خونه رو تخلیه کرده بود تو اون حیاط های بزرگی که داشتیم ?
شروع به شستن میکرد
روبه من میکرد میگفت بیا کمک
تمام لذت خونه تکونه های ما این بود که بوی عید میاد وداریم نزدیک میشیم به لباسهای که مادرمون با سلیقه خودش برامون میخرید واون عیدهای که پدرمون میداد بهمون ? ?
تمام خستگی خونه تکونه شیرین بود خودمون رو با کف آب سرگرم میکردیم شیطنتهای که میکردیم هنوز به یاد خاطر مان هست و مونده ….
بعداز شستن قالی ها پرده ها وملافه ها وخشک شدنشون پهن میکردیم
همه چیز ،بوی خاصی داشت لذت خاصی، چه کیفی داشت خدایا
بعد با خواهرم، همراه مادرمون میرفتیم خیاطی لباسی رو که خودش انتخاب کرده بود داده بود بدوزه برامون قواره تنمون میکردیم ….
عجب ذوقی میکردیم با لباسهای خوشگلی که مادر انتخاب میکرد .
عید دیدنی هارو بی چون چرا میرفتیم خونه همه فامیل از فامیل دور بگیر تا نزدیک …
عیدی های که میگرفتیم هرچند هم کم بود ولی دوس داشتیم
وای از سفره عید نگفتم
اون سفره بلندی که پهن میکردیم همه چیز رو روش میزاشتیم
از میوه، شیرینی بگیر تا آجیل ، تنقلات …
سبزهای خوشگلی که اصلا بوی از مد وجدید بودن نداشت
عجب روزهای داشتیم
کجا داریم میریم
خونه تکونی های ما ساده بود بی ریا
ولی الان مد عوض میکنن وتجملات رو با خریدن برنز وعوض کردن به رخ هم میکشن ..
بچه هارو که دیگه نگیم بهتره ?
به انتخاب خودشون که هر ماه یاهر هفته میخرن با گرونترین نرخ فقط چکُش میکنند ومیکوبند سر همدیگه لباس من گرونتره از فلان جنس از کجا..
سفره عید رو که هر کس میزاره وضعیت از آجیل های گرون تا تزیناتی که بعضی ها ندیدن به خواب حتی
عید دیدنی رو که چه عرض کنم به زور خونه پدر ومادر تنها برن هنر کردن صله ارحام کجاست الان
…..
آه خدای مهربونم
چند سال طول کشید این همه تغییر
‌ساده گی قناعت اون روزها تبدیل شده به تجملات، فرخ فروشی الان
راستی یک سوال؟؟
کی یادشه پارسال سفره عید ش چطور بوده
بهتر نیست به جای تجملات دل رو شاد کنیم
اون خرج های الکی رو صرف دوستان عزیزی کنیم که عزت دارن وغیرت ولی مال دنیا قسمتشون کمه به
ندرت

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

به کوری چشم منافق

07 بهمن 1400 توسط فقط خدا

من سرباز اسلامم 

خون شهدا در رگ دارم 

مشت من رگ غیرتم 

به دهان اسکتبار است 

بشنو تو ای کوتاه مغز 

نتوان بشکند هیچکس 

غیرت وآزادگی مردمم را

نابود گردد منافقین 

با همت شیر مرادن

با خون شهدا میگیریم

هرچه زودتر انتقام 

جان چه ارزش دارد 

ما به اشاره رهبری 

به جان ومال دهیم

در راه وطن 

برای رهبر 

لبیک با خامنه ای 

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

مادر روزت مبارک 

30 دی 1400 توسط فقط خدا


​
مادر

آن دُر گرانبهای بهشتی 

در جاده پاییزی عمر ما ،

یک شکوفه خوب باعطری ناب وجود داره ،

شکوفه ا‌‌ی که تا هنگام مرگ همیشه کنارماست؛ چه یادش و چه نامش 

…

عطر اون پر از رایحه بهشت هست، 

دستان پر مهرش، شادی بخش لحظه های تنهای همه ماست …

خدا اورا فرستاد تا مهربانیش را بیشتر به رخ ما بکشد….

مهربانیش زبان زد عالم هست بس ،

در هر خانه وجود دارد این گل بهشتی، 

ولی امان از نبودنش ،

که چه سخت دردناک میشود لحظه های زندگیمان… 

به نگار رخ ،پنجره ها بسته میشوند

انگار دگر بهاری نیست 

و

سرزمین قلب، هیچ وقت بهاری نخواهد دید… 

آری ،

این گل بهشتی نامش مادر است 

مادری که جانش را فدای بزرگ شدن فرزندش میکند ..

وبهار عمرش را زمستان چین وچروک صورتش میکند تا اینکه ثمر عمرش به بار بنشیند وشکوفه دهد…

خدایا 

تورا سپاس گویم بابت این نعمتت 

که چیزی جز دُر گرانبهای بهشتت نیست 

روز مادر مبارک 

تقدیم تمام مادران سرزمینم 

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا( س) 

 2 نظر

سرباز کوچک امام زمان ( عج)

27 دی 1400 توسط فقط خدا

حرف آورد دخترم
وقتی یک مادر میبینه فرزندش کنیز بانو زهرا( س) لذت میبره این افتخار رو دوست داره جار بزنه
اینم افتخار من،
 دخترم نیایش کلاس پنجم

 نظر دهید »

فضای مجازی

25 دی 1400 توسط فقط خدا

​خیلی ها تو فضای مجازی دارن میچرخند …

با زبون سکوت خیلی حرفهای رو میزنند …

بعضی ها گره از کار مردم باز میکنند وکار خوب میکنند ونتی که با زحمت به دست میارن خرج خدا واهل بیت ( ع) میکنند …

این خیلی با ارزشه 

ولی بعضی ها سمت چیزی های میرند که راه شیطان رو باز نگه میدارند …

هیچ میدونید چشمها راه شیطان هستن! 

خیلی حیفه روز قیامت با چشم آلوده برسی خدمت خدا ?

این فضایی مجازی 

بازی دوسر باخت وبرد رو داره 

برد وبرنده شدن برای اینکه جلو شیطان دیواری میکشیم وخراب میکنیم راه شیطون رو وراه خیر رو با توکل با خدا انتخاب میکنیم 

راه باخت 

راهی هستش که دنبال طناب پوسیده هوا وهوس بریم وته آخرش به چاه غفلت وگناه بیفتیم ….

گناه فضایی مجازی خیلی زیاده 

چت کردن با نامحرم… 

گوشه چشمی نگاه به رخ زیبای کسانی که خودشونو عروسک خیمه شب بازی این دنیا کردن وتو تجارت این دنیا حیا وعفتشون رو باختن 

ما چه وظیفه ای داریم 

؟؟؟؟؟

با یاد خدا وآرامشی که از خدا درخواست میکنیم بشیم الگو با پخش کردن کلیپ های مهدوی ومذهبی 

ومتنهای مهدوی 

دلمون و

انگشتانمون  که تایپ میکنند مطالب رو 

وتمام وجودمون رو خرج وقت با ارزشی بزاریم که خدا بهمون هدیه داده…

تا روز قیامت شرمنده خدا واهل بیت( ع) 

نشیم 

نکته ……

شک نکنید دنیا دار مکافاته 

 ضربت که به کسی یا چیزی بزنیم حتما به سر خودمون میاد 

اگر نگاهمون حفظ بشه 

بقیه هم نگاهشون حفظ میشه به عفت وپاکی فطری انسانیتمون …

 جنگ امروز ما مساوی هست با درست استفاده کردن از فضای مجازی …

گول خیلی چیزهارو نخوریم در راه دفاع از حقانیت، ملت ، عفت،صداقتمون صدالبته میهنمون که میهن اسلامیه روبجنگیم وآن رو  حفظ کنیم با کمک گرفتن از خدا 

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

شهید گمنام الشتری ( ودیدار با خانواده اش)

11 دی 1400 توسط فقط خدا

شهید شهر الشتر

شهید گمنام شهر الشتر احراز هویت شده وامروز خانواده شهید نعمت الله شکیبایی صنوبری به دیدارشهیدشون آمدند
چه بگویم به دل پردردم
که شده بودند،انیس مردم شهرم
خبر آمده به گوش
که بشنو توای دوست
الشتر دارد یک نگین
نگینی از وجود دین
که رفت به سمت شهدا
رفت به سمت خود خدا
نبود هیچ دل خسته
موقع درج پلاک
خواندخودرا گمنام

داغش بر دل مادر
یادش بر دل خانواده
عجب رسمی است روزگار
ندارد در خودهیچ راز پنهان

برکت این شهر ما
امروز دارد یک دیدار
شده صبر یقعوب تمام
نسیم شهر الشتر
برده بوی پیراهنی را
دیدار یوسف فردا
اما افسوس ندارد یعقوبی را
دارند میایند خویشان
چه خوش حال از دیدارشان
اشک بر چشم غم بردل
دارن این خویشان شهید
اشک شوق دیدار
غم نبود والد این یار
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

سردار نترس

11 دی 1400 توسط فقط خدا

​به مناسبت سالگرد سردار دلها ??

توآن قهرمان مردمان دمشق 

یادآور روزهای خوش وخنده دمشق

مشت آهنی بر دهان داعش 

با وعده های دقیق وبامنش 

با گذشت تواز خوشی دنیا 

کنار گذاشتنِ بالشتک آرزوها 

پرواز کردی در دل تمام دنیا 

توبودی چون سرباز  حیدر دلها 

سلیمان بودی پادشاه دنیا  

فرش پرنده ات، بود همان بی سیم 

نداشتی تو هیچ وقت ترسی 

داشتی ثروتی چون گنج قارون 

آن هم ثروتی از جنس مروارید درون 

شهرت تو در پس خضوع 

بود همان ثروتت، چون نور 

تو عالمی که ندارند وفا 

تو آوردی خوب رسم وفا 

شهید شدی چون اربابم عباس 

جا گذاشتی دست چو عباس 

عجب بر دل غافلان 

ندانستن که نبرند  تو رااز یاد

بعداز شهادت توباشی همچون نور 

شهادتت شد  راه نشان دنیا 
ساختن هر فرزندی رو سرباز دلها 

خواندن  همه دنیا که من سلیمانیم 

من خود سرباز سلیمانیم 

لباس رزم پوشم بر استکبار 

نکنم هیچ وقت سلیمانی را از یاد 

لبخند سلیمانی اسلحه من 

وصیتش چون سپر بر بدن 

من آنم که بشنود سخن 

سخن پراز خیر و برکت رهبر 

 بگوییم ما همه سرباز تواییم 

همه جان در راه تو دهیم 

سلیمانیها امروز هستن بیدار

نشود هیچ وقت پیروز استکبار 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

سردار ایرانی 

11 دی 1400 توسط فقط خدا

​
خضوع 

یعنی خود را سرباز خواندن

تابع امر وولایت ماندن

جنگیدن با دست خالی 

پیروزی در جنگ میدانی 

خضوع یعنی شمشیر نهان داشتن 

از عالم غیب خبر داشتن 

خضوع یعنی شوی عزیز دنیا

چون یوسف  بر دل زلیخا

گر خواهد از فرش برد عرش 

با کرم ولطف عزت دهدش
لطف الهی همین بس 

که شویم فدای این حق 

در پیرو راه ولایت 

منتظر پرچم دارامامت 

بخوانیم‌خودرا سرباز ولایت 

 

خضوع یعنی مرادن میدانی 

کسی همچون سردار سلیمانی 

خضوع بر چهره اش آورده 

امید ،شجاعتش و مهربانی

رفته اما هنوز هم هست 

زنده پاینده این سلیمانی 

گرفتند جسم سردار مارا 

ندانسته که میسازند سردارها 

خدا خواهد میبردبه عرش 

با لطف وعزت وکرمش

سلیمانی فاتح دل خدایی 

گشت امرودر دنیا جهانی 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

رحم کن بر من 

07 دی 1400 توسط فقط خدا

​❤️مناجاتی زیبا ❤️
✍پروردگارا ؛ نمیدانم در چه ساعتی روحم را میگیری ؟ و در چه روزی این دنیا را ترک میکنم؟ و درکدامین سرزمین به خاک سپرده میشوم؟ پروردگارا؛ رحم کن برمن آنگاه که در مسیر اموات و گذشتگان قدم میگذارم… پروردگارا؛ رحم کن برمن آنگاه که نامم و حتی بدنم فراموش میشود و قبرم متروک میگردد و هیچ زائری به سراغ قبرم نمی آید و هیچ یادکننده ای مرا یاد نمیکند…
پروردگارا ؛ مرا یاد کن درآن هنگام که از یادها می روم و تنهایم مگذار آنگاه که در دنیا برای همیشه به فراموشی سپرده میشوم… پروردگارا؛ گناهانم را بیامرز و مرا در رحمت خود داخل گردان ؛ درآنروزی که مال ، فرزند ، خویشاوند ، القاب و عناوین منفعتی برایم ندارند….آمین یا ارحم الراحمین

 نظر دهید »

میخوای عاقبت بخیر بشی؟؟

05 دی 1400 توسط فقط خدا


? از مهم ترین شئون عاقبت بخیری

?‌ حاج‌قاسم سه مرتبه سوگند میخوره و با بغض در گلو یکی از عوامل عاقبت به خیری را مطرح میکند
‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
? جهت عضویت در #باشگاه_خادمان_مجازی 09916062640 واتساپ پیام دهید

 نظر دهید »

خدا رحمتت کنه

03 دی 1400 توسط فقط خدا


خدا رحمتت کنه

یا فاطمه زهرا( س)

 نظر دهید »

نماز عروس

03 دی 1400 توسط فقط خدا

​??نماز عروس??

       بخونید خیلی قشنگ? 
ﺩﺧﺘﺮﻣﺴﻠﻤﺎنی  ﺷﺐ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﺵ ﺑﻮﺩ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﯿﺪ ﻋﺮﻭﺳﯽﺍﺵ ﺭﺍﺑﻪ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﺵ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪ!

ﺩﺭﻫﻤﯿﻦ ﻭﻗﺖ اذان ﻧﻤﺎﺯ مغرب  ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪﻭﺿﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ .

ﺩﺧﺘﺮبه ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺩﺭﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺿﻮ بگیرم ﻭﻧﻤﺎﺯ  مغرب و عشاء  ﺧﻮﺩ ﺭﺍ بخوانم
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪ،ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ!! ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ !!

ﺑﺎ ﺁﺏ ﮐﻪ ﻭﺿﻮ میگیری ﺁﺭﺍﯾﺸﺖ ﺷﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ!!
 ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭ تو ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺣﺎﻻ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﺍﮔﺮﺣﺎﻻ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ با تو ﻗﻬﺮ میکنم !!
ﺩﺧﺘﺮﮔﻔﺖ: ﻗﺴﻢ ﺑﻪ الله  ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﺭﺍﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﺍز اﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﻡ !ﻣﺎﺩﺭﺟﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ……. نباید ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯﻣﺨﻠﻮﻕ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﯽﺧﺎﻟﻖ ( ﺍﻟﻠﻪ ) ﺭﺍ بکنیم
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ چه ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ؟؟

 ﻋﺮﻭﺱ ﺑﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ!!!
 ﺗﻮﺩﺭﻧﻈﺮﺷﺎﻥ ﻣﻘﺒﻮﻝ  ﻧﻤﯽﺷﻮﯼﻭ ﺁﻧﺎﻥ مسخره ﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ…

ﺩﺧﺘﺮﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺒﺴﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭﺟﺎﻥ! شما نگران این هستید ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﻧﻈﺮ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ و حال آنکه در نظر خالق زشت معلوم شوم ؟

ﻣﺎﺩﺭﺟﺎﻥ  ﺑﺎ  این ﺑﯽ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ الله بی نصیب شوم ؟؟

ﻣﻦ نگران ﺍﯾﻦ ﻫﺴﺘﻢ  که ﺍﮔﺮ ﺑﯽ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﻗﻀﺎ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ نگاه  ﺭﺣﻤﺖ الله ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ !

ﺩﺧﺘﺮﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﺑﻪ ﻭﺿﻮ گرفتن ﻭﺑﻪ  ﺁﺭﺍﯾﺸﺶ ﻫﻢ فکر نکرد ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﻮﻣﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺭﻓﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻭﺳﺖ!!!

 ﺑﻠﯽ !

بانوی ﻣﻮﻣﻨﻪ ﺩﺭﻭﻗﺖ ﺳﺠﺪﻩ ﺟﺎﻥ ﺭﺍﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻧﻤﻮﺩ …
ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﻦ!

 ﺍﯼ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻮﻣﻦ ﻣﻦ !
ﺁﯾﺎﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﻣﺮﮒ چه ﻭﻗﺖ ﺑﻪﺳﺮﺍﻏﺖ ﻣﯽ آﯾﺪ ؟؟ﮐﺪﺍﻡ ﺭﻭﺯ؟؟ﮐﺪﺍﻡ ﺷﺐ ؟؟ﮐﺪﺍﻡ ﺳﺎﻋﺖ؟؟ﺩﺭﮐﺪﺍﻡ ﺣﺎﻟﺖ ؟؟ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ؟؟؟؟

ﻧﻪ!

ﭘﺲ ﭼﺮﺍ بی نمازی و غفلت؟ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ  آله و سلم  ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﺪ: ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖﺳﺠﺪﻩ ﺍﺳﺖ !
این داستان زیبا و آموزنده را بادوستان خود به اشتراک بگذارید

ازعزرائیل پرسیدند:

تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟

عزرائیل جواب داد:

یک بارخندیدم،

یک بارگریه کردم

 ویک بارترسیدم.

."خنده ام” زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..

“گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.."ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خدا وندفرمود:

میدانی آن عالم نورانی کیست؟..

او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی. 

من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود..

.ًحتما بخونید.دیدی تا یه جوک باحال میبینی درجا کپی میکنی وبعدش پخش میکنی !!!حالاببینم سوره ای ازقرآن که معادل یک سوم قرآن هست راچکارش میکنی.. فکرش رابکن..روزقیامت باخودت میگی کاش بیشتر میفرستادم..!سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود.ولى شيطان ب بيشتر مردم اجازه ى پخش اين ايه را نميدهد

. ��دوست داری حافظه ات زیاد بشه؟؟
۱-مسواک بزن ,۲-روزه بگیر, ۳-قرآن بخون.
��دوست داری گوش درد و دندون درد نگیری؟؟

بعد از هر عطسه ای که می کنی بگو:الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین 
��می دونی خداوند از چه چیز هایی بیزاره؟

۱-خوابیدن بدون نیاز ۲-خوردن در حال سیری ۳-خندیدن بی جا
��می دونی چه کسی ثواب شب زنده داران و عبادت کنندگان رو می بره؟

کسی که با وضو می خوابه 
��دوست داری رزق و روزی ات زیاد بشه؟

ناخن هات رو روز جمعه بگیر . 
��میدونی خوابگاه شیطان کجاست؟ زیر ناخن بلند
��می دونی روز قیامت چه کسی رو دست بسته میارن و جاش توی دوزخه؟

هر مردی که با زن نامحرم دست بده.)
��می دونی چه کسی راه بهشت رو گم می کنه؟؟

کسی که وقتی نام پیامبر (ص)رو می شنوه،صلوات فرستادن رو فراموش می کنه.پیامبر اکرم (ص)
��دوست داری گناه های چهل سالت محو بشه؟

هر صبح۱۰بار بر پیامبر صلوات بفرست
��اللهم صل علی محمد و آل محمد 

 .لااله الاالله محمدرسول الله  
 

 نظر دهید »

عجب گناهی ، عجب پاداشی ( خونه مجردی ومعجزه)

29 آذر 1400 توسط فقط خدا

​توبه رضا
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت…دیگه توضیحش باخودتون….

شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند

نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي

ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه

 ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم

تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود

خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین

خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي

اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن

گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره

خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه

گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن

اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن

_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن

آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم

لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو… يالا

سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم

از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد

همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت

 اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم

تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه

اما داشت به من ميگفت

ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت

منم رانندگي ميکردم…. واردخونه شدم

ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت

تو خانواده مون فقط لات من بودم

تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده

صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند

من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم

پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير

یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير

من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم.

کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم

گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم….

نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند

تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن 

گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین عزاداری کردم همه ازتعجب مات مونده بودن مادرم گریه میکرد وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و…..

افتادم به پای پدر و مادرم، گريه…. تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید

من اشتباه کردم

بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام….

صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون.

تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم

همه یه جوری نگام میکردن

سرپرست هيئت آدم مسنیه

آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم…رفتم تودسته و

هي زنجير ميزدم وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم

هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم

جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد

 گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!

گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت

هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟

زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟

اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم…..

سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده

خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم

گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!!

خلاصه  دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم

یه مدتی، دو سالی گذشت

همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف

مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟

گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم

رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری

پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود.

منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و …. همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم.

منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.

گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید

گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه

عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت:

یا زهرا!!!!!

سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین…

مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق

من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده

همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!!

منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟

گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟

گفتم چی میگه؟

گفت: مادر میگه که….

دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده….

به خاطر من ردش نکن

مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده….

به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده

ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر… یازهرا…
?صلی الله علیک یا فاطمه زهرا(ص)?

 نظر دهید »

تسلیت ای مولاوسرور من 

26 آذر 1400 توسط فقط خدا

تسلیت مولای من

? چه صبری داری علی

? سوختنم را در آتش دیدی. با دست‌های بسته در کوچه‌های کوفه رفتی. ماجرای زخم بازوی مرا فهمیدی. ناله‌های حسن را می‌شنوی. گریه‌های حسین را می‌بینی. بی‌تابی زینب، ناآرامی ام‌کلثوم…

? دلت دریای غم است و من، عزیزِ من، دیگر کنارت نیستم که بگویم خدا بزرگ است. علی جانم! قوی بمان. صبر و سکوت شعله‌ایست که از درون زبانه می‌کشد و ذره‌ذره آدم را آب می‌کند. بمان تا اسلام بماند؛ حق نمیرد و چشمهٔ عدالت خشک نشود. بمان تا این داستان مظلومیت من و تو و فرزندانمان، گوش‌به‌گوش و سینه‌به‌سینه بچرخد تا زمانی که پسرم مهدی حکومتی علوی برپا کند.

? شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها را به محضر امام زمان(عج) تسلیت می‌گوییم.

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

 نظر دهید »

وای مادرم

26 آذر 1400 توسط فقط خدا


#فاطمیه

سجاده ی خویش را که وا می کردی
تا آخر شب خدا خدا می کردی

اما درِ خانه ی تو را سوزاندند
آن ها که برایشان دعا می کردی

شاعر: سیدعلی نقیب

#ایام_فاطمیه
مادرم
جانم به فدای اون دردهای که کشیدی
چگونه آروم کنم، دل بی تابم رو
به کجا ببرم شکایت این ظالمین رو
آه ای خدای من
لعت کن قاتلین مادرم را
سید نیستم ولی جرات میکنم مادر صدایت کنم
تو تمام باورهای منی بر این زندگی پراز تلاطم
#به_قلم_خودم
کنیززهرا( س)
? ? ? ? ? ? ? ?

 نظر دهید »

 نماهنگ بابای قهرمان من  

23 آذر 1400 توسط فقط خدا


? ? °| نماهنگ بابای قهرمان من

? بخش‌های جذاب و دیدنی دیدار فرزندان شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب? ?

 نظر دهید »

واکنش محسن چاووشی به اهانت گرگیج 

23 آذر 1400 توسط فقط خدا


واکنش محسن چاووشی به اهانت گرگیج

محسن چاووشی پس از اهانت امام جمعه اهل سنت آزادشهر به ائمه اطهار علیهم‌السلام، این ترانه را در اینستاگرامش منتشر کرد.

یاعلی

 نظر دهید »

سربند یا زهرا ( س)

21 آذر 1400 توسط فقط خدا


سربند یا زهرا میبندیم
چکمه های پولادین بر پا میکنیم
اسلحه ما تفنگ تفکر ماست
آمده ایم به فرمان امام
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
شویم شهاب سنگ بر پیکر اسرائیل
مشت ایران خونین کند دهان مستکبران
خون داده ایم ثابت شده ایم
جان دهیم ثابت قدمیم
نترسیم از خط نشان واهی
بترسانیم دشمنان رو با نگاهی
نسل سلیمانی پابرجاست
دست دشمنان همیشه کوتاست
لبیک یا خامنه ای
#به_قلم_خودم
کنیز زهرا (س)

 نظر دهید »

حرفهای شنیدنی از یک زن غسال 

16 آذر 1400 توسط فقط خدا

​??????

من یک زن غسال هستم . اسمم رو نمیگم تا خودم راحت تر باشم. تا دیپلم درس خواندم و بامراجعه به شهرداری  توی تهران غسال شدم . دستی برقلم داشته ودارم .نمیدونم خوب یابد ولی مینویسم.

چندسالی هست غسال هستم .اوایل جایی شغلم رونمیگفتم اما حالا همه جا میگم والبته جایی هم نمیرم چون کرونا کاری کرد که ما اصلا وقت سرخاروندن هم نداریم. 

اسم کرونا اومد .خیلی هارو غسل دادم پیر جوان کودک .همه یک دفتر خاطره بوده وهستند .من خیلی مقید ومذهبی نیستم واوایل وقبل ازشغلم درحد یک نماز وروزه بودم وحجاب کم. میدونید چیه خواستم بگم چندساله جز کرونا یه چیز دیگم اومده اونم بی حیایی هست .

وحشتناکه . 

خیلی ازخانم هارو که غسل میدم دیگه نور ندارن .دیگه انگار طاهر نیستند.دیگه انگار قشنگ نیستند. زنانی که ناخن های قشنگون رو باید بکنم .و ژِل هایی که روزی مثلا باهاش زیبا میشدند وخداتومن پول خرج زیبایی کرده بودند ، انگار حالا توی سنگ سرد غسالخانه چقدر زشت وبی نور میشوند.انگار تتوها  رموز شیاطین هستند.

نمیدونم میتونم حرفهایم رو برسونم یانه؟ 

باورکنید من آدم مذهبی نیستم اما زنان خوب وبد  را تشخیص میدم ووقتی میپرسم میبینم حدسم درست بوده .نه فکرکنید ازتتو وژل؟!

نه اصلا.

 از نوری که نیست 

.ازتاریکی .از انرژی که دستم به کارنمیرود .از حال بدخودم وهمکارام ازبوی گند گناه.از صدای شنیدن عذاب وخیلی چیزها. دختران وخواهران  ومادران من نه امربه معروف بلدم ونه نهی ازمنکر ونه میدانم چی خوب هست وچی بد

اما!!!! 

حیا داشته باشیم . توی هرپوششی .هر اعتقادی .هر دین ومذهبی .مواظب زبان هایمان باشیم .زبانمان بی حیا نشود…دل بشکند.قضاوت کند.دروغ بگوید.تهمت بزند.غیبت کند.وای ازدست این زبان .

یه خاطره یادم آمد زنی را اوردن بسیار مومنه بود .خانواده اش هم از مومنین خیلی خیلی باکمالات . دعا میخواندن وقرآن .اما دستم به کارنمیرفت .مدام صلوات میفرستادم .دلم به کارنمیرفت .همکارم هم همینو میگفت .با بدبختی کار را که تمام کردیم از خواهرش که دیگر نای جیغ کشیدن نداشت پرسیدم چطوری بود به اندازه یک کتاب ازش تعریف کرد اما میدانستم چیزی دیگری وسط هست .گفتم خانم تا دفن نشده برید رضایت بگیرید  یا دلی شکسته یا قضاوتی ناحق. رفت و چندروز بعد آمدوگفت .کسی پیش خواهرم که خودش ازمومنین بود وبسیار ادم صادقی بود ابروی کسی روبرده بود وبه قول خودمان تخریب کرده بود.خواهرم هم چون حوصله بحث وجدل نداشت فقط بابی محلی و جواب تلفن ندادن ارتباط خودش را بااون خانم قطع کرده بود. !!!!!! همین .

گفت  دیروز همان خانم بهم گفته من جواب همان بی محلی ها وسکوت ناحق را واگذار کردم به خدا. !!!!!

ونمیگذرم ازحقم!!!!!

حالا شما ازکجا فهمیدی که خواهرم قضاوت توی ذهنش کرده بوده؟؟؟ 

گفتم نور نداشت هرچند ظاهرا نورانی بودولی تاریک تاریک بود!!!

پس فقط باحیا باشیم .چشمانمان .

گوشمان .دست وپا وفکرمان .حیا اگرباشد  همه چیز درست میشود.من توی غسالی  یاد گرفتم همه چیز دردنیا وآخرت به حیا برمیگردد.حیا باشد گناه نمیکنیم .ابرو نمیبریم .بی احترامی نمیکنیم .قضاوت نمیکنیم .وخیلی چیزها. حیا اگرباشد خودمان را اینقدر مفت درچنگال هوس نمی اندازیم تا موقع رفتن حتی نوری برای ورود به قبرهم نداشته باشیم…

من یک غسال هستم .برای همه زندگی برنامه دارید .درست وخیلی خوب.برنامه ای برای غسالخانه هم بگذارید. دیر یازود آماده باشیم . 

کاش نورانی نورانی باشیم….??

 نظر دهید »

پهلوان

16 آذر 1400 توسط فقط خدا

هشتک

#آه_صبح
بودی تو گمنام آن هم به عشق امام
نزاشتی بگیرد خانه ات رنگ وبوی حُکام

دوری از تَجَمُل وکشیدن دَردِ فقر
آموزش نمودی زندگی پر از صبر
به فرزندانت چون زینب

نداشتن از تو خبر سالها مردم
چون بودی سرباز گمنام امام
به یک باره نمایان شدچهره ات
چون ترس بر دلها میزدی سخت
آن هم دلهای پر از کینه نفرت
میترسیدن گُرگهای این زمان
از خشم چشم های پهلوان
دوست ویارفرزندان شهدا
گرفت در قنوتش گلها
رفتی وپذیرفتی شهادت را
آن عشق وعروس شب زفاف را
به میخانه عشق کوچ کردی رفتی
غم بزرگی بر دلها گذاشتی رفتی
عجب، بر رسم سعادت تو ای سردار
بودی سردار، خودرا خواندی سرباز

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

آخرین سامت برحسین( ع)

15 آذر 1400 توسط فقط خدا

هشتک

#آه_صبح

روزگار خوش، دست برآسمان برد رفت وتلخی را به جان دنیا، پخش کرد
چه روزها،که بعد شهادتت سخت، سختر شد…
پرنده، خوش آواز زندگی با آخرین سلامت به حسین پر گرفت رفت
درد بی درمان شدسلامتی، بعداز مرگ تو
ندانستند که خوشی با تو بود با رفتنت پرکشید رفت
تو بودی بزرگ، نخواندی خودرا سردار
میگفتی که هستم من یک سرباز
گُل گلستان دنیابگو کجایی
گرد غم بر دلها گذاشتی

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

داغت تا ابد در جگرم هست 

15 آذر 1400 توسط فقط خدا


هشتک#آه_صبح

شهادت سردار دلها داغی تا ابد ماندگار

از خواب بیدار شدم دخترام هنوز خواب بودن
اولین بار بود ساعت 7بیدار میشدم ناخواسته، به سمت تلوزیون رفتم .
به محض روشن شدن ، تلوزیون صحنه ای رو دیدم که تا ابد ،وهیچ وقت فراموش نمیکنم .
عکس دست سردار وآتش گرفتن خودر سردار ?
گوینده خبر با غم واندوه خبر شهادت رو به مردم میرسوند ..
وای خدایا به محض شنیدن خبر بلند بلند گریه میکردم طوری که دخترام تند از خواب بیدار شدن وترسیدن ..
دختر بزرگم چون سردار رو میشناخت ناراحت شد اونم هم با من همدردی میکرد.‌
گوشی رو برداشتم بدون سلام گریه میگفتم به عزیزام و دوستام وای سردار رو شهید کردن…
اونها هم ناراحت میشدند
داغ سردار مثل داغ عزیز برام بود سخت
اون روز یادمه هیچ از کنار تلوزیون تکون نخوردیم
همه چشمها گریان بود
داغ سردار تا ابد در دلهای ما هست
به طوری که هنوز به یادش اشک بر دیده ها پر میشه

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

نگاه عاشقانه سرداردلها  از شهادت 

12 آذر 1400 توسط فقط خدا


آمدن در صحنه زیبای دنیا چه خوش زیباست، نشانه از معجزه ولطف خداست.ولی درست زیستن در این صحنه مهم است ، درست آموختن از تجربیات عالم ، خوشا حال کسانی که نقش اول این صحنه شدن ونباختن وطعم شیرین برنده بودنشان ختم شد به واژه ای شیرنتر به نام شهادت …
ببینید که سردار دلها چگونه به شهادت نگاه میکرده، به مانند عروسی زیبا که هرزمان منتظرش بوده….
راستی ما در این مزرعه ای که داریم کشت میکنیم ،بذر چه میکاریم
مگه نه اینکه دنیا مزرعه است برداشت آن در آخرت است
الگو بگیریم از زندگی شهدایی که خالصانه زندگی کردند وخواستن گمنام باشند ولی به نیت پاک وقدمهای پاک ولطف خداوند نامشان تا به ابد به نیکی یاد میشود…
اینانند که در زندگی تقوا ، گذشت، بخشش، ایمان وترس از خدارو درس زندگیشون قرار دادند. ودرآخر با نمره بیست قبول شدن وشاگرد اول دنیا شدن

الهی زندگی زیباست، هرروز را میبینیم به لطف کَرم ولطف تو،یاریمان کن باشیم هرآنچه تو میخواهی، جانی که دارم هدیه توست برما، نمیدانم چه رو به فدای نامت کنم ، ولی ای خدا، ما رو خرج خودت کن باشیم به یاد تو بمونیم به لطف تو، بمیریم برای تو …
در دل همه ما چیزی جز نام خودت قرار نده ای معبود من…….

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

شهدای ایران 

11 آذر 1400 توسط فقط خدا

​یاد شهدا 

قلم بنویس از شهدا که نامشان تا ابد دردلهاست 
هرکس به دنیا میاد سرنوشتی در پیش رو دارد 

خداوند جز سعادت انسان هیچی دیگر نمیخواهد 

برای همین هست،خدا، پیامبران وقرآن رو برای راهنمایی انسان فرستاد .

سرنوشت را  خودانسان میسازد 

یکی به بی راهه میرود که اخرش جز گمراهی وشکست نیست ودیگری به راه روشن وحقیقت میرود که نتیجه تلاشهایش میشود ،آخرتی آباد وخشنودی خداوند…

میرزا کوچک خان یک روحانی مبارز که نام اصلیش یونس استاد سرایی مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی بود …..

اوتاب نیاورد. ظلم وستم وتجاوز استعمار گران رو، خدارو ناظر میدانست که باید در برابر ظلم ایستادگی کرد ومبارزه و

نیت پاک وشجاعت پهلوانی میرزا کوچک خان باعث شد جنبش ایشون تبدیل به یک نهضت شود ، نهضتی که بعد ها زبانزد جهان شد ..

کم نیستند از این مردان در تاریخ بزرگ ایران ما ….

کسانی همچون
 شهید 

عباس بابایی که تمام زندگیش جز فروتنی وخشوع وخشیت وعشق به وطن چیزی نبود …
شهید صیاد شیرازی که خار چشم دشمنان بود ساده گی وشجاعت زمره زندگیشون بود …
شهید رجایی که مسولیت ریاست جمهوری باعث نشد غرور وکبر وارد زندگیشون بشه وعدالت مولا علی( ع) رو سیره زندگیشون کردن وغم خوار ودلسوزانه مسولیت ریاست جمهوری رو بر عهده گرفتند …
وشهدای زیادی که قلم تاب  ندارد باز هم کم میاورد در برابر این همه دلاوران ایران 

…..
واما در آخر شهیدی که هنوز در یادها زنده هست،و هیچکس باور به نبودش ندارد …

شهیدی که به صورت  گمنام زندگی کرد ساده گی رو در زندگیش پیاده کرد 

ترس از خدا در نمازهای عاشقانه اش میشد دید… 

شجاعتش به حدی بود که دشمنان خطاب به ایشان میگفتند :از چشمانش میترسیم… 

چشمهای که هم مهربان بود در برابر دوست 

وهم خشمگین در برابر دشمن 

شهیدی که از دل این خاک رشد کرد وعاشق ولایت بود 

شهیدی که یادش تا ابد در دلهای همه جهانیان وصدالبته ما ایرانیان هست 

اویک سردار بود، ولی خودرا سرباز میخواند 

( سردار دلها ) شهید حاج قاسم سلیمانی 

تمام قطرات خون ما در برابر ظلم به جوش می آید 

به قول میرزا کوچک خان جنگلی 

خطاب به دشمن  انگلیسی ( سعی کنید صدای شلیک توپ های شما جوانان ایران را بیدار نکند ) 

ما صبوریم 

ولی امان از روزی که به صدا درآییم  

در برابر ظلم مشتی خواهیم شد 

به فرمان رهبری جان خواهیم داد 
#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا( س)

مدرسه بنت الرسول( س) الشتر

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان ( عج) 

01 آذر 1400 توسط فقط خدا

“‍ﻣﺮﺍﻗﺐ” ﺑﺎﺷﯿﻢ…
ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﺪ

“ﻋﯿﺐ ﺁﺩﻣﻬﺎ” ﺭا ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ
ﺍﻭﻝ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭا
ﺗﺮﻭﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ…

ﺑﻌﺪ “ﺁﺑﺮﻭﯼ” آن‌ها را
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ،

ﺻﺪﺍﯼ ﺗﺮﮎ دل‌ ها را
ﺯﻭﺩﺗﺮ از فریاد زبان ها
می شنوند
تو گر خوب باشی به خود خوبی کرده ای
پس بنگر راه درست در مقابل چشمان زیبایی هست که خداوند بهت هدیه داده
این رو بدان
این دنیا پا برجاست چون پسر آخرین خانواده خورشید هنوز درمیان ماست
دستی رو گرفتن موجب شادی دل امام زمان میشود
پس در دل تاریکی های این دنیا
سلامی به مولایمان صاحب الزمان ( عج)
کنیز زهرا( س)

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشی ها

01 آذر 1400 توسط فقط خدا

روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشی‌ها

پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی
افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید
داعشیها بلایی سرتان میاورند.
که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانواده های
منطقه به دست داعش اسیر شدند
که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها
را سربریده و دختران و زنان را برده
بودند.اینجا بود که مجبور شدیم یکی از
خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی
افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم
خودش را بکشد..و در اخر برادرم که 12
سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که
این کار را انجام دهد و ما نه شب
داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین
و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با
گریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت
جدا نکن چون هر لحظه ممکن است
که اوضاع جوری شود که از ان استفاده
کنی و نگذاری که ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیافتیم و میگفت پسرم
نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم
امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی
ما را میکشند..چند روزی را با این اوضاع
بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز
بعد داشتم نماز صبح میخواندم که شلیک
گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی
شدید بود همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت
بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت
بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها
در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را
بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی
روستا با دیدن نیروهای ایرانی از
خوشحالی گریه شوق میکردیم و
بالاخره این کابوس حقیقی تمام
شد.انروزها را هیچ وقت فراموش
نمیکنیم که چگونه شب را به صبح
و روز را به شب میرساندیم..
? ? ? ? ? ? ? ? ?

بـــــیــــــاد حاج قاسم عزیز
و همه سربازان حاجی
به یاد همه اوناهای که اسلام براشون مرز نداره و از همه هستی شون گذشتن برای حفظ اسلام واقعی

هدیه به روح بلند شهدای مدافع حرم و سلامتی رزمندگان اسلام صلوات

 نظر دهید »

چه خوش است مهمانت امام زمان باشد 

30 آبان 1400 توسط فقط خدا


? لطفا چند دقیقه وقت بگذارید و این کلیپ ببینید

? سعی کنید در یک جای خلوت باشه

? این کلیپ رو ارسال کن برای اون دوستایی که عاشق دیدن امام زمان هستند

? جهت عضویت در باشگاه خادمان مجازی 09916062640 واتساپ پیام دهید

 نظر دهید »

این هست نعمت خداوند 

28 آبان 1400 توسط فقط خدا

​? داستان کوتاه 
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ .

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ

ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ …

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ،  برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد .

❣پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم

ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ

❣ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ

نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ

❣ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ

ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ .

❣ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم …

ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا

نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم …
شراب شوق می نوشم به گرد

یار می گردم
سخن مستانه می گویم ولی

هشیارمی گردم
گهی خندم،

          گهی گریم،

                  گهی افتم

                          گهی خیزم
مسیحادر دلم پیداومن بیمار

می گردم…!!

 نظر دهید »

هفت روز هفته منتظر جمعه

28 آبان 1400 توسط فقط خدا

هفت روز هفته منتظرجمعه
شب پنجشنبه دل پر از غمه
به ذکر لب ها گویند منتظران
گلی گم کرده ام میجویم اورا
من حقیر سرباز راه ولایت
منتظر ظهور آخرین امامت
قدم گذارد جان فرش کنم
خودرا فدای گل نرگس کنم
مولایم درد غریبیست تنهایی
جوانیم گل وگلستان شود کی میایی

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

رفیق روز تنهایی  

27 آبان 1400 توسط فقط خدا


رفیق روز تنهایی?

 نظر دهید »

شهدارو یاد کنیم 

27 آبان 1400 توسط فقط خدا

در مورد شهید علی جعفر امیری

روز به روز جوانتر میشد رشیدتر ، اخلاق ومنشش ستودنی بود وهمه ازش تعریف میکردند بچه اول خانواده بود وپدرش عاشقانه دوسش داشت،
وقتی پدرش از سر کار میامدجلوش بلند میشدووقتی پدرش به سر کار میرفت تا کنار جاده پدر رو بدرقه میکرد
در امور همسایگی که فوق العاده مهربان بود وسربزیر
یک جوون رعنا ومتین وخدا ترس که همه کارهاش به دل مینشست
روزگار گذشت جنگ تحمیلی شروع شد.
وعلی جعفر هم برای دفاع از ناموس ووطنش به جبهه عزام شد.
پدرش که از دوری علی جعفر دل آشوب بود همش چشم به جاده دوخته بود که علی جعفر برگرده
آخه اون یک پسر تنها نبود یک رفیق یک همدم برای پدرش بود .
چندوقتی نگذشته بود که خبر آوردن وتلخی رو به جان پدر ریختن
خبر شهادت پسر آتش به وجود پدر انداخته بود
بر بالین جسد پاک پسر شهیدش رفت در حالی که اشک میریخت ومیبوسید تن بی جان جوان رشیدش رو …
روزگار برایش دگر معنا نداشت
از یک طرف خوشحال برای شهادتش فرزندش که راه حق رو گرفت ولبیک گفته بود به حقانیت
واز طرفی یو همدم که سالها کنارش بود همدمش ، وپاره تنش رو از دست داده بود
صاحب 4فرزند پسر دیگه شدولی هیچ کدام جای علی جعفر رو برایش پر نمیکردن
درسته فرزند با فرزند فرق نداره ولی داغ فرزند تا ابد جگر سوزه..
بچه هاش بزرگ میشدن وپدر همچنان از غم وداغ جگر گوشه خود میسوخت ودر وجود قلب پاکش غوغا بود که خدا تنها میدانست
این غم قدری سنگین بود برایش که بعد از سالها ا
برای عروسی بچه هاش اجازه نداد کسی کِل بکشد جز صلوات هیچ در مراسمات خوش فرزندانش نبود
واین رو فقط درس زندگی بچه هاش آموخته بود که اول وآخر خدا
داغ پسر کم کم وجود ودرون پدر رو تضعیف کرد واخر این غم به سرطان تبدیل شد که منجر به فوت پدر شد
این پدر عموی من بودند که سالها غم شهادت فرزندش رو به جون کشید واخر مثل گل پرپر شدند
این متن بر باب تلنگری باشه به باب زنگ تفریح که روزگار چو خوش وغم بگذرد آخر میگذر د
الهی هیچ پدر مادری داغ بچه اش رو نبینه
شادی روح عمو وپسر عموی عزیزم اگر امکان داره صلواتی مرحمت بفرماید

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

جهادالنفس ( ماروعقرب در قبر )

27 آبان 1400 توسط فقط خدا


#جهاد_النفس
? منتظران مصلح خود باید صالح باشند

? مار و عقرب ? در قبر تجسم اعمال دنیایی ماست
? در رفتار و گفتار خودمان بیشتر دقت کنیم

? جهت عضویت در کلاس اخلاق باشگاه خادمان مجازی 09916062640 واتساپ پیام دهید و بنویسید کلاس اخلاق
? نکته : در این طرح هر روز یک حدیث از کتاب جهاد با نفس بارگذاری می‌شود

#باشگاه_خادمان_مجازی

 نظر دهید »

جمهوری اسلامی مقدمه  ظهور امام زمان است

23 آبان 1400 توسط فقط خدا


? سخنرانی بصیرتی از استاد رائفی پور

? بنده معتقدم جامعه شیعه با جمهوری اسلامی امتحان می شود
?جمهوری اسلامی مقدمه ظهور امام زمان است

? دیدن این کلیپ به شدت توصیه می‌شود تا خودمان را مورد سنجش قرار دهیم

 نظر دهید »

الهی فقط تو 

23 آبان 1400 توسط فقط خدا


خدا تنها کسیه که میمونه برای آدم
تو چهار چوب زندگی خیلی ها شده همیشه احساس تنهایی کردیم .ولی تو این تنهایی فقط خدا بوده که همدم ما بوده، ودوای درد تنهای ما شده
خدا آنقدر مهربونه ، که ته ته مشکلات ته ته گناهانمان تنهامون نزاشته وهمیشه با لبخند با لبخندی زیبا نشان داده وگفته : تو ای بنده عزیزم میدونی چقدر برام‌عزیزی ، میدونی چقدر دوست دارم
من خدای تو، دوست دارم با من حرف بزنی فقط به من تکیه کنی
اگر چیزی بهت میدم این یک هدیه هست ..
وهدیه همیشگی نیست اگر بخوای بهترین هدیه رو بهت میدم اونم همیشگی از جنس تلاش های خودتون
….
ولی در عوض ما بنده ها چکار میکنیم ؟؟
از وقتی به دنیا آمدیم تا وقتی که طعم مرگ رو چشیدیم نشد از قلبمون بخوایم که فقط یک بار شکر کنه از ته قلب
تا غمی رسید بهمون آه ناله ، دادبیداد ، ناسپاسی و…..
ندونستیم جون همه ما امانت الهی هست به ما وما قدر این امانت رو
با دید باز میبینیم راه دشمن قسم خورده خودمون رو ولی باز فریب میدیم خودمون رو
مگه نه اینکه خدا انقدر رئوف هستش قرآن ورسول رو فرستاد برای ما
مگه نه اینکه با معجزه تولد دیگر انسان باز به هدایت ما آدمها امید داره ودوست داره ما راه خوشبختی ابدی رو دنبال کنیم

ما طلبه ها
خطاب به خودم
خطاب به دوستانم
به عزیزان تاج سرم
ما چقدر ثابت کردیم که بنده مطیع خدا هستیم، چرا حجابمون رعایت میکنیم ولی بیشترمون رفتار دخت نبی رو پیشه نمیگیریم
نه وجدانی تو زندگیهامون آیا گذشت داشتیم ، صبور بودیم، قضاوت بی جا نکردیم، بخشش کردیم، چشم بر جهان نداشتیم وفقط به خدا امید داشته باشیم،

راستی در خانواده چقدر به خانواده خودمون محبت کردیم
زود عصبی نشدیم
جالب اینجاست حسرت شهید شدن میخوریم ولی نمیتونیم شهید زنده باشیم
من حقیر
من ناچیز
شما عزیزان
شما تاج سرمن
بدونیم ته ته همه ما مرگه
مرگ شاید تلخ باشه ولی همین مرگ مارو از همه ی داشته هامون از همه دارایی ها واز همه کسانی که دلبسته اونها جدا میکنه وتنهامون میکنه درسته تلاشهای که کردیم اون اعمالمون به درمون میخوره ولی یک نکته زیبا اینجا وجود داره اینکه باز هم ته مرگ وآخرت خدا با ماست
بیایم با خدا رفیق باشیم
خدا عزیزترین کس وهمه کس وتنها دارایی همه ماست
پس انقدر خلاف امر خدا نریم
ساده بودن خییییلی زیباست اون هم همرنگ خدا بودن ‌……
اگر کسی بر باب حرفهای این حقیر ناراحت شد پوزش میطلبم حلالیت میخوام ولی حرف دل رو باید گفت

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا( س)
کوچکتر از آنم که باشم
امدم که برگردم

 2 نظر

حرف مردم

23 آبان 1400 توسط فقط خدا

#نکته

? به خاطر حرف مردم…

? خواستم با دختری نجیب و فقیر ازدواج کنم، گفتند: مردم‌ چه می‌گویند؟ خواستم مهمانی ساده‌ و به دور از تجمل برگزار کنم، گفتند: مردم چه می‌گویند؟ خواستم رشتهٔ مورد علاقه‌ام را در دانشگاه بخوانم، گفتند: مردم چه می‌گویند؟ خواستم مجلس غیبت را ترک کنم، گفتند: مردم چه می‌گویند؟

? راستی حالا که دنیا و آخرتم را باخته‌ام به بهای حرف مردم، این مردم کجا هستند تا مرهم بگذارند بر روی زخم‌هایم؟ کجا هستند تا جای من، حسابرسی قیامت را پاسخ دهند؟ کجا هستند تا عذری در برابر امام زمانم بتراشند؟ راستی وقتی بمیرم، برای این مردم چقدر تفاوت خواهد کرد؟

? من به کدامین بها، حق را فروختم؟ بهای مردمی که مرا هر روز به رنگی می‌خواستند؟ اگر امامم‌ بپرسد، چه عذری بیاورم؟ بگویم، رضایتتان را فروختم به بهای حرف مردم؟! راستی کسی که به حرفی، راه حق را رها کند و رنگ عوض کند، یار خوبی می‌شود؟

 نظر دهید »

حج کدوم قبوله؟

21 آبان 1400 توسط فقط خدا

​در سالنِ انتظارِ فرودگاه جده در حال برگشت به ایران، دو حاجی ایرانی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پُر کردنِ زمانِ تاخیر پروازِ هواپیما داستانِ حجِ شان را برای همدیگر تعریف نمایند.

 

?️حاجی اولی:

 بنده پیمانکارِ ساختمان هستم الحمدلله دهمین بار است که فریضه حج را بجا می آورم.
?️حاجی دومی:

 از خداوند برای شما حجِ مقبول و سعی مشکور مسئلت دارم.
 بنده دکتر سعید ، پزشکِ متخصص هستم و در یکی از بیمارستان های خصوصی کار می کنم.

بعدِ سی سال کار در یکی از بیمارستان های خصوصی توانستم هزینه حج را پس انداز کنم، اما روزی که برای دریافتِ  پس اندازم به بخش مالی مراجعه کردم ،همانجا با مادرِ یکی از بیمارانم که فرزند معلولی دارد برخوردم، بعد از احوال پرسی مختصر متوجه شدم که خانم بسیار غمگین و پریشان است و دلیلِ ناراحتی ایشان این بود که به خاطر اخراجِ شوهرش از کار ، دیگر توانایی پرداختِ هزینه ی معالجه ی فرزند معلول شان را در بیمارستان خصوصی ندارند.

 پیشِ مدیرِ بیمارستان رفتم  و ازش خواهش نمودم تا ادامه درمانِ آن  طفلِ مریض به حساب بیمارستان صورت گیرد، اما مدیرِ بیمارستان به تقاضای من جواب رد داد و گفت : این جا بیمارستانِ خصوصی ست، 

نه  بنیاد خیریه.

با نا امیدی تمام از پیشِ مدیرِ بیمارستان خارج شدم و در حالی که دلم بحال مریض و خانواده اش سخت میسوخت، بصورت اتفاقی و غیر ارادی دستم به جیبم که پولِ پس اندازِ حج در آن بود، خورد.

برای چند لحظه ، به فکر فرو رفتم که این پول کی و کجا هزینه شود بهتر است؟

بی اراده سرم را به سمتِ آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم:

بار الها!?

خودت بهتر از هر کسی آرزوی دلم را میدانی، هیچ چیزی برایم از رفتنِ حج و زیارت خانه ات و مسجدِ حضرتِ نبی اکرم محبوب تر نیست و اینرا نیز میدانی که برای رسیدن به خانه ات تمام عمر تلاش نموده و زحمت کشیدم.

بار الها!?

 من مشکلِ این زنِ نا امید، وشوهرِ ناچار و فرزندِ مریض اش را بر میل باطنی ام ، که همانا  زیارتِ خانه ی توست ترجیح می دهم.

خدایا از من بپذیر که امید بی پناهانی.

خدایا مرا از  فضل و کرمت بی نصیب مگردان!
مستقیم رفتم به بخشِ مالی بیمارستان و هر چه پول داشتم همه را یکجا به صراف تحویل دادم وگفتم این پولِ شش ماه پیش پرداخت برای بستری و هزینه ی درمان  طفلِ مریضِ و معلول .

و همچنان به مدیرِ بخش گفتم یک خواهشی دیگر هم از شما دارم که لطفاً تحتِ هیچ شرایطی به مادر مریض نگوئید که هزینه ی بستر و علاجِ طفلِ معلولِ شان را من پرداخت نموده ام و اگر اصرار نمودند بگوئید بیمارستان پرداختِ هزینه ی بیمارِ شمارا متقبل شده است .

 به خانه برگشتم از یکطرف بخاطرِ اینکه سفر حج و زیارتِ خانه ی خدا را از دست داده ام بسیار نا امید و غمگین بودم، اما در عینِ حال حسِ رضایتِ عجیبی وجودم را فرا گرفته بود  و ازینکه خداوند مرا وسیله قرار داد  تا مشکلِ آن بیمار بر طرف شود، احساس خوبی داشتم.
آن شب در حالتی که صورتم و گونه هایم خیس اشک بود به خواب رفتم، در خواب دیدم که حال طوافِ خانه ی خدا هستم،

و مردم به من سلام می کنند و میگویند، حجِ تان قبول باشد حاج سعید،

 میگفتند بشارت باد بر شما، قبل از این که در زمین حج کنید، در آسمانها حج کرده اید، و از من التماس دعای خیر داشتند.
از خواب پریدم و احساسِ خوشحالی عجیبی سرا پایم را فراگرفته بود .

خدا را شکرگزاری نمودم و به رضای پروردگار راضی شدم.
 چند دقیقه ای از بیدار شدنم نگذشته بود که زنگِ تلفنم به صدا در آمد ، مدیرِ بیمارستان بود.

بعدِ احوال پرسی مختصر گفت: 

صاحبِ بیمارستان امسال هم عازم حج هستند و ایشان هیچ وقت بدونِ پزشک خصوصی خودشان حج نمیروند، اما متاسفانه اینبار پزشکِ خصوصی ایشان به دلیلِ بارداری خانمش و نزدیک شدن وضعِ حمل، نمی تواند صاحبِ بیمارستان را در این سفر همراهی کند،  خواهشی از شما دارم که امسال زحمتِ همراهی ایشان را در سفرِ حج شما عهده دار شوید.
اشک شوق از چشمانم جاری شد، فوراً سجده شکر بجا آوردم و همانطور که حالا می بینید خداوند حج و زیارتِ خانه خودش را بدونِ پرداختِ هیچ هزینه ای، نصیبم گردانیده.

الحمدلله نه تنها که هزینه ای بابت این سفرِ پرداخت نکردم، بلکه به دلیلِ رضایت از همراهی و خدماتم  ، هدایای زیاد و هزینه ی قابلِ ملاحظه ای نیز برایم پرداخت نمودند.

در طول سفرِ حج فرصتی دست داد تا این داستان برای صاحبِ بیمارستان تعریف کنم.

ایشان هم گفتند که به محضِ برگشت از سفر ، دستورخواهند داد تا فرزندِ مریضِ آن خانواده الی بهبودی کامل از حساب خاصِ بیمارستان درمان شود، همچنان دستورِ خواهند داد صندوقِ خاصی برای  پاسخگویی مواردِ مشابه و درمان فقرا در بیمارستان را تاسیس گردد.

 و  یک دستور دیگری که خیلی خوشحال کننده بود قول دادند که  شوهر آن زن  را در یکی از شرکت هایش استخدام کنند.
و  تمام پولی که بابتِ معالجه ی مریض معلول پرداخت نموده بودم دوباره به حساب ام واریز گردد.

آیا، تا حالا فضل و کرمی بالا تر از فضل و کرمِ پروردگارِ عالمیان دیده اید؟!!!

حاجی اولی که با اشتیاق تمام به سخنانِ دکتر سعید گوش می داد، غرقِ در اشکِ شرمندگی شده بود، ?پیشانی حاج سعید را بوسید و گفت : به خدا سوگند هیچ وقت همانندِ امروز احساسِ حقارت و بیچاره گی نکرده بودم، هرسال پشتِ سر هم حج می رفتم و با خودم فکر می کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالاتر و بالاتر خواهد رفت، اما حالا متوجه شده ام که حجِ شما هزار برابرِ حجِ من و امثال من اجر و پاداش دارد.

چون، تفاوت اینجاست که من خودم به حج و زیارتِ خانه خدا میرفتم ، اما شما را خداوند شخصا به خانه اش دعوت نموده است. و چه سعادتی بالاتر از این.
خدایا!

کسانی که در نشرِ این داستان آموزنده، قبولِ زحمت می کنند 

¤ اعمال صالح 

¤ فرزندان صالح 

¤ حجِ بیت الله الحرام 

¤ صحت و شفای عاجل و کامل

¤ و گشایشِ در اموراتِ دنیوی و اجر و پاداشِ اخروی نصیبِ شان بگردان 
آمین یا رب العالمین?

 نظر دهید »

بارون

21 آبان 1400 توسط فقط خدا

کیا یادشونه واقعا؟؟؟

باران چقدر زیباست
هرکس باران رو دید به نجوای دل بله گفت وشکر الله رو به زبان آورد. برای این رحمت بسیار زیبا، یادمه بچه که بودم .وقتی رعد وبرق تندی میزد ونوری تو آسمون پخش میشد ما تند میرفتیم زیر پتو ومیگفتیم وای اَزمون عکس گرفت آسمون …
شیرینی دوران بچگی چه خوش گذشت واقعا
طعم قهرهای زود گذر ، دعوای بدون کینه
ساده گی های دوست داشتنی والبته پول جیبی های پربرکت……

بارش بارون
بر روی ایون
شُرشُر بارون
درون ناودن
بوی نم خاک
خیس زیر پا
گرفتن چتر بردست
قدم زدن با لذت
شکر توای خدا
براین نعمت طلا
شکر بر باب رحمتت
بر لطف بی منتت

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)
مدرسه بنت الرسول ( س)

 نظر دهید »

اگر این رابطه رو نداشته باشی از صراط سقوط میکنی

20 آبان 1400 توسط فقط خدا


? این یک دقیقه رو با دقت گوش بده زندگیتو زیر رو میکنه?

? اگه بهترین نماز و روزه و عبادت رو داشته باشی ولی با امام زمان رابطه ات خراب باشه از صراط سقوط میکنی

? عزیزانی که منتظر آزاد شدن ظرفیت پذیرش در باشگاه بودند هم اکنون ۵ نفر ظرفیت پذیرش آزاد هست
?جهت عضویت در #باشگاه_خادمان_مجازی به 09916062640 واتساپ پیام دهید

 نظر دهید »

قصه اول وآخر آدم 

20 آبان 1400 توسط فقط خدا

داغ دل انسان
? ? ? ? ? ? ? ? ?

به روزگار سلام
با گریه به دنیا آمدن
با گریه از دنیا رفتن
عجب رسم گرانی است
آمدن برای جمع کردن
به دوراز فکرها
به رسیدن رویاها
دست پنجه نرم کردن
با چنگال نازوسخت دنیا
با پیروزی وشکست آرزو
میگذرد چه سخت این دنیا
فصل شیرین کودکی
تابذر خوب خردسالی
شکستن استخوان نوجوانی
سینه صدر جوانی
چه رسد میانسالی وپیری
آخرش آید تابوت سرد بی جان
این همه جنگ بهر چه
به خوبی وبدی چه کرداین عمر
امانتداری کرده این جان
بند،بند، انگشتان
تادانه، دانه موی سفید
تو بگو چه جواب داری
اون هم درپیشگاه الهی
تجمل بچرخد،آخرش نابودیست
نیکی بماند آخرش خرسندیست
گرمرگ آید به سراغ آدمی
نه جان نه پولومالی
بلکه نیکی سبک کند بال پر را
بماند نام نیک از آدمی
خواهی نباشی جز گمراهان
تو کن پیشه راه رستگاران
ندارد ارزش این دنیا
بجنگ تو بهر آن دنیا
تو باش پیرو راه حق
که نرسد به تو هیچ گزند

#به_قلم_خودم
کنیز زهرا ( س)
مدرسه بنت الرسول ( س)
شهرستان الشتر

 2 نظر

شرط اساسی ظهور 

19 آبان 1400 توسط فقط خدا


?فقط چند ثانیه از این کلیپ رو ببیند

? نکته بسیار دقیق استاد پناهیان در مورد شرط اساسی ظهور

✅ ظهور امام زمانی وقتی اتفاق میفته که نشون بدیم که دیگه طاقت غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو نداریم

? جهت عضویت در #باشگاه_خادمان_مجازی به شماره 2640-606-0991 واتساپ پیام دهید.
?فقط ۱۰ نفر ظرفیت پذیرش آزاد شده است

 نظر دهید »

ببینید نماز خوندن آمریکایی هارو 

18 آبان 1400 توسط فقط خدا


فیلم نماز جماعت دیپلمات های آمریکاه قبل از تسخیر لانه جاسوسی آمریکاه

 نظر دهید »

‏آیاامام زمان ازما لذت میبرد 

17 آبان 1400 توسط فقط خدا


??‍♂️ آیا امام زمان عجل الله از دیدن ما لذت می برند؟

? امیرالمومنین علی(علیه السلام) یارانش رومیدیدلذت میبرد،ماچی امام زمانمون همین حس روداره بهمون؟???

راضی کردن امام راضی کردن خالق است ،بادروغ وکلک وحقه وکم فروشی اون نگاه روازخودمون هرروزدور ودورترنکنیم??

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

 نظر دهید »

تکلیف ما

17 آبان 1400 توسط فقط خدا


#تکلیف_ما ✔

? در دوران غیبت یک راه ارتباطی مهم با #امام_زمان (عج)، داشتنِ تقواست؛
اینکه مراقب باشیم
? به وظایف دینی عمل کنیم

خیلی‌ها هستند که
سال‌هاست شوق دیدار با
امام (عج) را دارند؛
مهربان‌هستند،
اهل دعا کردن هستند؛
اما
حواسشان به
? نماز یا حجابشان نیست…
یا راحت پای غیبت می‌نشینند…

? امام زمان سلام الله علیه
می فرمایند:

? «… فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ…»
? علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما می رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.

?بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏53، ص: 177

? الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج

 نظر دهید »

سلام امام زمانم 

17 آبان 1400 توسط فقط خدا


#سلام_امام_زمانم

#سلام_همه_دار_و_ندارم

مولاےمن❣

میدانم که چقدر
قلب مهربانت را شکسته ام
میدانم که چقدر
روح صبورت را آزرده ام
اما
به خودت سوگند
مهربان من که دوستت دارم
ذره ذره ے وجودم
از مهر تو سرشار است
و قلبم از یادت معطر
و زبانم از نامت متبرک
من به محبتت زنده ام
و به نوکرے ات مفتخر
این دلخوشے را از من دریغ مکن …

در افق آرزوهایم
تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را میبینم…
? ? ? ❤ ❤ ❤

 نظر دهید »

میخوای یار امام زمانت باشی

16 آبان 1400 توسط فقط خدا


? برای اینکه انسان جزو یاران حضرت ولی عصر ارواحنافداه شود یک فرمول نیاز است.
همان فرمولی که یاران حضرت سیدالشهدا علیه‌السّلام داشتند.
و آن از دو عنصر تشکیل شده است.

همان دو عنصری که در وجود نازنین آقا ابوالفضل العباس علیه‌السّلام به حد کمال رسیده بود:
محبت و ادب.
که ادب یعنی همان طاعت.

اگر می‌خواهید جزو یاران امام زمان ارواحنافداه باشید،
یادتان نرود بنویسید که همیشه جلوی چشمتان باشد.

اللهم عجل الولیک الفرج ان شاءالله

 نظر دهید »

عجب عشق پاکی الهی شکر

15 آبان 1400 توسط فقط خدا


?روایت جانسوز زنی که از همسرش خواست تا اجازه دهد از دنیا برود!

 نظر دهید »

آمدم به دنیا برای دیدنت یابن الحسن

15 آبان 1400 توسط فقط خدا


▫️من کجا دلم راضی میشد
پا به این دنیای پر از آشوب بگذارم؟!

تنها، باورِ اینکه قصه دنیا
به شما ختم میشود آرامشم داد!
تنها، باور اینکه شما هم روی این زمین،
کنار ما قدم برمیداری،
راضی ام کرد به این دنیا بیایم!

عزیز قلبم!
مردمک چشمانم خسته شده،
از بس تمام شهر را
دنبال نگاه مهربانت دویده است؛
زودتر برگرد،
ای نور دیده دنیا!

#اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج?

━━━ ? ═♥️━━━

 نظر دهید »

حرفی با خواهران

15 آبان 1400 توسط فقط خدا


خطاب به خواهران

شهادت تنها مُردن در راه خدا نیست
تو میتوانی شهید زنده باشی
به یک شرط
مطیع امر خدا باشی
حجاب بهترین اسلحه توست برای مقابله با شیاطینی که تورو سوژه کرده اند
باش در راه بانو زهرا
نکن دل غمگین مولا
سربازمولا همین بس
که بشوی مطیع امر
حریم تو حجابت است
تو کن محافظت

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا( س)

 نظر دهید »

امید یا نا امیدی

14 آبان 1400 توسط فقط خدا

​غم وامید
به روزگار آمده غم 

در خیال غم میدیدم غم 

به صورت غول به شب های تاریک 

شدنمایان، افتاده ترس بر جانم

به صدای غم گفتم: توای که به مثل بختک

شدی آوارخوابم 

بردار از روشانه من 

ندا آمد ،آهای عزیزجان 

تونباش غم دار 

بشنو از این راهنما 

اگر هست زندگیت پاییز 

آنرو کنم گلستان بهار 

ومیبره غم روبا خود 

من آوردم شادی 

به شرط امیدبخشی 

تو شب تاریک 

تو ببین نور امید 

غم میره شادی میاد 

قَم استوار کن

سینه توسپر کن 

جنگ باناامید رو تو شروع کن

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »

منتظران ظهور

14 آبان 1400 توسط فقط خدا


​تو ای رویای، شب  تارم 

بگو کجا دنبال تو آیم 

بی تو پُراز پریشانیم

مانند مجنون به دنبال لیلی ام 

تو ای گل رز ،باغچه عمر من 

پیچیده بوی خوش قدمهایت 

بر روح جان منتظرانت 

به کجا روم ، دَر که رو بکوبم 

سراغ تورا از کجا گیرم 

دَرنه، سراغت را از دل خود بگیرم 

تو قدم گذار ما جان فرش نهیم 

تو بزرگی کن ما نوکریت را کنیم 

تو ای پسر فاطمه 

توای گل زیبای عالم

تو ای نازنینم کی میاییی 

همانا تو مرهم دل مایی 

تو ای گل بهار دلهای خسته 

بیا که آمدنت نورحیات نشسته 

#به_قلم_خودم 

کنیز زهرا ( س) 

مدرسه بنت الرسول ( س) شهرستان الشتر

 نظر دهید »

کشورم باعث افتخارم 

13 آبان 1400 توسط فقط خدا

#انتخاب_برتر_زندگی_ بهتر
امروز تقویم نگاهی جدید ولی تاریخی رو نشون ملت ایران داد….
یاد آورخاطری که تا قیامت گوش دشمنان رو کر خواهد کرد …
تقویم ما پر است از روزهای افتخار آمیز ملت ایران…
راستی توجه کردید چه جالبه سیزده آبان مصادف شد با جنگ 6ساعته با آمریکا اون هم وقتی میخواستند دزدی کنند سرمایه ملی مارو ، ولی به لطف خداوند وغیرت سربازان گمنام ولایت، مشت شد بر دهان آمریکا،وباری دیگر صفحه تلوزیون ها پر شد از رشیدی وپهلوانی کشور ایران …

ایران تو ای سرمه چشم جهان
توبهترین آهنگ بر گوش جهانیان
داری دشمنان، سبک مغز ،بی خرد
داری مردانی غیور ودلاور
به لطف ایزد یکتا ومنان
ایران هست سرمشق جهان
از شرق وتا غرب کشور ایران
دارد در خود مردان دلیران
گوشه گوشه کشور ایران
هست تیر وخار چشم استکباریان
ایران یعنی میرزا کوچک خان
تا برسد بر نام سردار خوبان
از کوچک حسین فهمیده
تا برسد به شهید شهر هویزه

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)
مدرسه بنت الرسول ( س) شهرستان الشتر

 نظر دهید »

ماایرانیان مشت هستیم در برابر ظلم و ستم 

11 آبان 1400 توسط فقط خدا

#سیزده_آبان_شهادت_بسیجی

تولید_و_محتوا_خودم

گرمی محبت، تا اندازه است.که دلتنگ کسی بشی که بهت آرامش میده ..
دوستدار کسی باشی، که شجاعتش برای خودش نبوده در راه حق ودفاع از حق بوده…..
بله ،خونهای زیادی ریخته شده برای دفاع از خاکی که میلیون آدم جونشون رو فدای وطن کردن…
ایران،سرزمینی هستش که دشمنانش با وجود دشمنی با این کشور باز بهش حسودی میکنند وحسرت مردم این کشور رو میخورند، چرا که با هم‌همبستگی دارند…
درسته، تلخی هست ولی شیرینی هم کنارش بهش یک طعم بی نظیر میده که فراموش کردنش محال ممکنه ..
ایران ما ، سختی زیادی کشید ولی از بعد فرار شاه، ودر میدان بودن مردم غیرتمندش، تا دفاع هشت ساله در مقابل ظلم دشمن ودلیری بسیجیان گمنام ولایت ودر آخر کنار ولایت ماندن و درصحنه بودن ،….

ما مردمی داریم، که از کوچیک وبزرگ صاف زلال هستن وجونشون رو برای وطن ورهبرشون میدن …
ما چون رودخانه ای هستیم، که سنگریزه هیچ؛؛سنگهای بزرگ هم مانع حرکتش نخواهند شد…
13 آبان، گرامی هست ویاد آور رشادت ودلیری غیرتمندان ایران وذلت وخواری آمریکاه ویادآور دلاورکوچک ما شهید حسین فهمیده هست …
حسین های فهمیده همچنان زنده اند وجونشون رو برای خدا میدن تا برسد به شهید علی لندی که
باعث افتخار مردم ایران هست
تمام شهدای ایران پرچم افتخار ما ایرانیان هست
ریشه این حکومت اسلامی در دل غیرتمندورشید مردمی هست که اگر ولیشون امر کند مشت هستند در برابر طاغوت واستکبار
ماهمچنان وهمیشه زبان بر دهان گشوده ومرگ بر ظالم واستکبار خواهیم گفت
…
تمام افتخار ما این هست که بسیجی هستیم

#به_قلم_خودم

کنیز زهرا ( س)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فقط خدا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حجاب وعفاف
  • حق الناس
  • حکاب وعفاف
  • سپاه
  • لبیک یا خامنه ای
  • لبیک یارانه ای

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس